فضای ایجاد شده برای پیگیری فیش های میلیونی هر چقدر که توسط برخی جناح های سیاسی و به منظور بهره برداری های تبلیغاتی انتخاباتی صورت گرفته باشد، اما از آن جا که به مردم این جرات را می دهد که به سازمان های ذیربط بگویند که به پرونده های همه اختلاس گران و متجاوزین به حقوق بیت المال رسیدگی کنند، یک فرصت طلایی است.
یاد داشت های پراکنده
جلال یوسفی
فضای ایجاد شده برای پیگیری فیش های میلیونی هر چقدر که توسط برخی جناح های سیاسی و به منظور بهره برداری های تبلیغاتی انتخاباتی صورت گرفته باشد، اما از آن جا که به مردم این جرات را می دهد که به سازمان های ذیربط بگویند که به پرونده های همه اختلاس گران و متجاوزین به حقوق بیت المال رسیدگی کنند، یک فرصت طلایی است.
فرصتی که قوه قضائیه را ملزم می کند تا پرونده مرتضوی، وزارت نفت دولت نهم و دهم، رحیمی، رحیم مشایی، برخی از نمایندگان مجلس قبل و بسیاری از رانت خوران و از جمله شخص محمود احمدی نژاد رسیدگی کند.
قوه قضائیه باید بداند که در این قوه اگر به این پرونده ها رسیدگی نشود، لاجرم باید بپذیرد که مردم حق دارند که فکر کنند در مسیر بررسی تفکر جناحی خود را دخالت می دهد.
همانطوری که رییس قوه مجریه نسبت به معرفی و نیز پیگیری پرونده نیروهای تحت امر خود اقدام سریع کرده است، روسای دو قوه دیگر و برخی سازمان های خارج از نظارت دولت نیز باید در برابر افکار عمومی نسبت به تخلفات درون سازمانی خود اقدام کنند. مزاحمت تلفنی، کنترل خطوط ارتباطی منتقدین و تهدید این منتقدین ره به جایی نخواهد برو و دنیای امروز؟، دنیای عهد دقیانوس نیست که بتوان افکار عمومی را در بی خبری نگه داشت.
این جا ایران است و مردم این کشور شهروندان این کشورند و حق دارند که بدانند سرمایه های کشورشان چگونه هزینه می گردد. اگر برخی زاده این کشور نیستند و دارند از منابع این کشور تفذیه می کنند همین که مردم نجابت می کنند و آنان را تحمل می کنند، جای شکرش باقی است و لذا این طیف نیز قرار نیست که با عنایت به زادگاه خود و فرهنگ حاکم بر آن به تاریخ و تمدن و فرهنگ غنی ایران توهین کنند.
ایران و ایرانی هماره دارای دین یکتاپرستی بوده است.
ایرانی ها دروغ را بد می پنداشته اند. افکار پلید و شیطانی را مذمت می کرده اند. حاکمان امپراطوری این کشور کهن هزاران سال قبل در حکومت داری خود بهترین دموکراسی را به تاریخ تحویل داده اند.
……وقت آن رسیده است که به خود بیاییم. برخورد عوامانه و پوپولیستی با مردمی فرهیخته و دارای منش عقلانی دیگر جواب نمی دهد.
وقت آن رسیده است که با این همه شکست در برنامه هایی که نتیجه آزمون و خطاهای بسیاری بوده است، به فکر برنامه ریزی مبتنی بر اصول علمی باشیم. دوران نگاه از بالا در نظام برنامه ریزی دنیا به سر رفته است. انسان ها با رجعتی به سازمان های مشارکتی سنتی خود و البته با تلفیق دانش و معرفت بومی خویش با فنون جدید، علاقمند مشارکت واقعی در سرنوشت خویش اند.
اکنون زمان آن رسیده است که گروه متخصص چنگ یافته بر قدرت و بودجه در نظام توسعه جای خود را با گروه آخری ها یا فقرا و دور نگه داشته شدگان عوض کنند. هرچند که اگر بخواهند دست به این کار بزنند مجبورند کلا خود را تغییر دهند ودر حقیقت جای خود را عوض کنند، اما باید دانست اکنون وقت آن است که این متخصصین پای سخن مردم بنشینند و بیاموزند.
اکنون اندیشمندان توسعه در دنیا به این نتیجه رسیده اند که تکروی ها و نگاه از بالا به پایین به خصوص در کشورهای به اصطلاح جهان سوم در امر توسعه فقط فرصت و هزینه سوزی بوده است.
اگر نپذیریم که به مشارکت مردم تن بدهیم شکست ما در برنامه ها قطعی است و باید جوابگوی انسان هایی باشیم که برای ترقی خود از آنان نردبان درست کرده ایم.
منبع: کانال رسمی دکتر جلال یوسفی « در تلگرام»
This piece was a liekeacjft that saved me from drowning.