روز به روز بر بیرون بودن طیفی از دلسوزان واقعی و ورود برخی که رنگ و لعاب دلسوزی دارند و بدتر از آن ساخت و باخت با طیفی اقتدار طلب، روبرو می شویم.
جلال یوسفی
بدترین نوع انتخاب در زندگی سیاسی انسان ها، انتخاب بین « بد» و « بدتر» است. این چیزی است که سه دهه دامنگیر ما شده است. به دلیل شفاف نبودن عمل ساختار نظارتی و کنار زدن بسیاری از نیروهای مورد تأیید، باید به امید آینده ای روشن، به این گونه انتخابات تن بدهیم.
هر دوره بیش از دوره قبل نیز، این گذرگاه نظارتی تنگ و تنگ تر می شود. در این میان، برخی هزینه می دهند و برخی سیاست کاری را پیشه می کنند. همیشه هزینه دهندگان در صف امتیازات حضور ندارند و از نظر حقوق اجتماعی خویش نیز، از آخر صف، اول هستند.
از دو سه سال قبل، یک بار دیگر، برخی سیاسیون ما، مجدداً فرمان اتومبیل سیاست خویش را دست، برخی پشت رل نشینانی دادند که حدود یک دهه و اندی قبل به راحتی آنان را از اتومبیل به بیرون پرت کرده بودند و در دورانی نیز حتی این اتومبیل به ته دره ها پرتاب شده و زخم ها یی که بر بدنه برخی از سرنشینان وارد شد هنوز آثارش هویداست.
بارها گفته شد که برخی در این کشور، با سابقه ای که دارند، تاجران خوبی هستند. این تاجران بر سر هر چیزی معامله خواهند کرد ولو این که به دست تو امان نامه داده باشند! اما دوستان ما خود را به خواب زده اند و یا این که بدون تفکر امتثال امر مرادان خویش را نمودند!
برخی نیز شغلشان گرفتن ماهی از آب گل آلود است و یا چون برخی مخلوقات خداوندی فقط بر گوشت شکار شده توسط دیگران حاضر شده و ارتزاق می کنند.
بارها به دوستان پایتخت نشین گوش زد شد و اسناد و شواهد نشان داده شد که برخی از این میانه روی ها، میانه روی در امور نیست، این ها گرفتن« وسط مار» است اما عزیزان جوابشان این بود که در این زمان می توان بر برخی تکیه کرد. زهی خیال باطل که این عزیزان نمی دانند که فرهنگ برخی بر اساس« فرصت طلبی» بنیان گذاشته شده است.
دولتی با رایزنی بین برخی افراد در مرکز و کنار بردن یک فرد، بر سر کار آمد. از همان اول مشخص بود که چیدمان دولت بر اساس منفعت حزبی و ساخت و باخت برای آینده خود است. ولی این بار نیز به دلیل این که باید فرصت داد تا از فرصت سوزی جلوگیری شود، دندان بر جگر گذاشته و سکوت اختیارگردید.
روز به روز بر بیرون بودن طیفی از دلسوزان واقعی و ورود برخی که رنگ و لعاب دلسوزی دارند و بدتر از آن ساخت و باخت با طیفی اقتدار طلب، روبرو می شویم. گویا حضرات دادن قدرت به این گروه در دهه هفتاد شمسی و قبضه کردن همه چیز توسط این گروه را فراموش کرده اند!
در فرآیند انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان، اتفاقاتی افتاد که پشت پرده های آن برای مردم بسیار شنیدنی خواهد بود. این پشت پرده ها تا جایی پیش رفت که به قربانی شدن طیفی دلسوز به اسم« تندروی» منتهی گردید. به طوری که آثار این ساخت و باخت های پشت پرده بسیاری از نیروهای شاخص و هزینه داده را از دور خارج کرد و نتیجه آن شد که این بار نیز از واژه خسته کننده « رأی سلبی» استفاده گردید. نامزدها تحت عنوان « امید» به مردم معرفی شد. نام از سوی دولتی ها انتخاب شده و در بین مردم، از وزنه و احترام اصلاح طلبان بهره برداری گردید.
و نتیجه آن شد که از یکصدو پنجاه و چند نفر که با اسم و رسم اصلاح طلبان به مجلس راه یافته بودند، (و اگر نبود برخی دستگاه های نظارتی، و پیشتیبانی اصلاح طلبان، این عده روی مجلس را هرگز نمی دیدند)، ناگهان در یک اقدام عجیب و غریب( البته برای آنان که دل خوش کرده بودند و نه برای همه) فرد متنفذ طیف حاضر در میدان، از دور خارج گردید. قضیه به همین جا ختم نشد و کمیسیون ها یکی پس از دیگری توسط آنان که می رفت تا از دور سیاست خارج شوند، یکی پس از دیگری فتح شد. جالب تر این جا که با رأی به فردی که دست راست تندترین مخالف و در حقیقت تشنه از خون این طیف هست، در حالی که این فرد در مجلس هشتم با آن ویژگی خاص مجلس، رأی نیاورده بود، این بار توسط طیف امید! رأی می آورد. این نوشته نمی خواهد فرد یاد شده را زیر سؤال ببرد، بلکه تعجب برانگیز است چطور طیف امید نامزدش رأی نمی آورد و …
از آن جا که تا کنون در بازی بین اصلاح طلبان و دولتی ها و باندهای مربوطه، همیشه با بازی پشت پرده، طیف اصلاحات قافیه را باخته است، بعید به نظر نمی رسد که آقایان و خانم های نمایندگان برای تأییدیه چهار سال آینده خود، دست و پایی نکرده باشند. این خیلی بعید نیست زیرا رایزنی های انتخابات سال گذشته نشان داد که بسیاری با داشتن پرونده های همراه با حکم جلب از قیف نظارتی گذشتند و برخی حتی از خارج از این کشور برای نجات عده ای مأموریت را نیمه تمام گذاشته و برگشتند.
در امر انتخابات در یکی دو سال گذشته به خصوص در سال قبل، اتفاقات عجیب و غریبی افتاد که اگر آن را کنار قول های داده شده ولی عمل نشده دولت قرار دهیم، به نظر می رسد که دولت در این مدت کم باقی مانده باید با یک حرکت جدی به اصلاح رفتار خود با مردم و به ویژه اصلاح طلبان دست بزند.
اصلاح طلبان نیز تکلیف خود را با هواداران خود روشن کنند. آیا می خواهند جامعه خویش را اصلاح کنند یا فقط به خاطر رسیدن به قدرت هستند؟ اگر قسمت دوم مد نظرشان است چرا اصلاح طلب شده اند؟ زیرا در طیف مقابل به راحتی سازو کار این امر وجود دارد. اما اگر به خاطر اصلاح جامعه هستند، چرا برای چندمین بار از این سوراخ گزیده می شوند؟!
در فرآیند انتخابات مجلس شورای اسلامی اتفاقاتی افتاده است که در صورتی این امر به اصلاح جامعه و پیشبرد توسعه و آسایش مردم منتهی شود، می توان از آن گذشت و الا مردم حق دارند که این حقایق را بفهمند. بنابراین، این حق را برای خود و مردم جامعه محفوظ داشته که در صورت ادامه این وضع، مردم را از بسیاری از حوادث تلخ پشت پرده مطلع گردانده تا خود نسبت به سرنوشت خود اقدام کنند.
بدون شک اصلاح طلبان، در ادامه راه و در نظر به انتخابات سال۹۶، ضمن نگاه به گذشته تعامل بین دولت و خود، تغییرات ایجاد شده را مد نظر دارد. دولت و نمایندگانی که با نام امید و با پشتیبانی اصلاح طلبان به بهارستان راه یافته اند، بدانند که ادامه بازی بدون شک به ضررشان خواهد بود زیرا اگر قرار است یک طیف همیشه از گردونه خارج باشد، بهتر آن که پیمان شکنان نیز در خارج از این گردونه باشند.
درود بر آنان که هدایت را اطاعت کردند.
That’s a crcrkecjaak answer to an interesting question