از سنگر بودن مساجد و منابر تا مکان هایی برای هتاکی

 قرار بود که مساجد به عنوان سنگرهای دشمن شکن باشند. سنگرهایی که در آن ها، با برگزاری نمازهای دشمن شکن -که نشان از اتحاد  یکپارچگی و انسجام است- بر دل دشمنان دین و خاک ما لرزه بیفتد.

28 ژوئن 2017

دکتر جلال یوسفی

 قرار بود که مساجد به عنوان سنگرهای دشمن شکن باشند. سنگرهایی که در آن ها، با برگزاری نمازهای دشمن شکن -که نشان از اتحاد  یکپارچگی و انسجام است- بر دل دشمنان دین و خاک ما لرزه بیفتد. این چیزی است که از سخنان دشمن شکن بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی بر آمد و مردم و ائمه جمعه و جماعات نیز مساجد را به سنگر تبدیل کردند. قبل از انقلاب پایگاه انقلابیون از همین مساجد تشکیل و تثبیت گردید. در دوران پر تلاطم و پر مخاطره بعد از پیروزی انقلاب اسلامی- با شرکت همه آحاد مردم و رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی- نیز این مکان مقدس ضمن این که یک مکان پاک و مقدس بود، به جایگاهی برای پیشبرد انقلاب و توسعه کشور تبدیل گردید.

مهم ترین و آشکارترین مصداق این دوران، دفاع مقدس بود. در دوران هشت ساله دفاع  مقدس – در برابر تهاجم رژیم بعث به پشتیبانی استکبار جهانی و کشورهای شمال- مساجد محل برگزاری جلسات پشتیبانی جنگ، محل اعزام نیرو به جبهه ها، محل جمع آوری پشتیبانی کمک های مردمی به رزمندگان جبهه و جنگ و …، بود.

مردم با شور و شوق به این مکان ها هجوم می آوردند. برای گردهمایی های مردمی به ویژه جوانان این مرز و بوم، نیاز نبود که گروه تشویقی داده شود، به کسی اضافه کار پرداخت گردد و یا این که کارمندان و دانش آموزان و مدیران و سربازان به مساجد آورده شوند. در آن دوران حتی سربازان با گرفتن مرخصی برای برگزاری مراسم دینی و سیاسی به مساجد روی می آوردند.

اقشار متعدد مردم اعم از معلمان، سایر کارمندان دولتی و غیر دولتی، کشاورزان، کارگران، سپاهیان، ارتشی ها، روحانیون و زنان و همه و همه، با یکدلی و حفظ انسجام در این مکان های مقدس گرد هم می آمدند و منابر کشور برای پیشبرد انقلاب و امورات کشور به صورت فعال به کار خود ادامه می داد.

به تدریج و با ورود برخی از گروه های سیاسی و شکست در برابر اراده مردم که ناشی از اراده خدا بود، دایره فعالیت این مکان های مقدس جمع و جمع تر شده و در  حال حاضر جای اقشار متعدد مردمی را افرادی خاص از گروه تفکر و مشی ای خاص گرفته است. مداحانی، بدون مطالعه و استدلال مطالب غیر ضروری، غیر مستند و مهم تر از همه ممزوج با سیاست بازی به مردم ارایه می دهند. منبری ها به راهی می روند که خلاف خواست جامعه مردمی است. جای احادیث و روایات متقن و آیات قرآن را فحاشی و هتاکی گرفته است. شعارهای دشمن شکن جای خود را به شعارهای«مخالف داخلی شکن» داده است. گروهی خاص با نمادی خاص به نمایندگی از مردم کشور به منتخب مردم توهین می کنند. شعار مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریکا به شعار مرگ بر فلان و بهمان تبدیل گردیده است. به همین لحاظ است که مساجد و مکان های برگزاری نمازهای جمعه و جماعات خلوت و خلوت تر شده است. بدون شک در آینده نزدیک- و با تأسف فراوان- از این تعداد هم کمتر خواهد شد و به زودی زود، دادن ارفاقات اجتماعی برای جمع کردم مردم در این مکان ها نیز جواب نخواهد داد.

این نحوه برخورد گروه های متحجر و منفعت طلبی که بدون تفکر و فقط با تکیه بر دیگران- آن هم به طور غیر معمول- فقط و فقط هیزم به آتش دشمنان واقعی دین و جمهوری اسلامی ریختن است.

کمتر عاقلی در این دنیای سیاست زده است که نداند، احمدی نژاد و باند او چه خدمتی به اسراییل و رژیم صهیونیستی کرده اند. کمتر انسان فرهیخته ای است که نداند، جبهه پایداری و فتاوای پدرهای معنوی آنان در این مدت در خصوص کمک به دولت به اصطلاح پاکدست( اما به زعم من اختلاس گر ترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی تا امروز) و مخالفت با دولت فعلی چه خدمتی به دشمنان دین این مردم کرده  است!

به طور خاص موضوع ولایت فقیه در سخنان این پدرهای معنوی دیده می شود. چه آنان که قبل از انقلاب با رژیم ساخت و ساز داشتند و در کوران این نهضت امام، روحانیت همراه او و مردم را تنها گذاشتند و اخیراً لبی از سفره خون شهدا تر می کنند و چه آنان که بی تفاوت بودند و بعد از انقلاب از ولایت فقیه به مرور زمان نظراتشان عوض شده است.

ولایت فقیه به طور بسیار وحشتناک توسط این باند فکری از جمله برخی از اصول گرایان( منسوب به اصول گرایی و الا من اعتقاد به اصول گرایی این افراد ندارم) و چه منتسبین به جبهه پایداری و چه تندروهای  به اصطلاح انصارحزب الهی ها و مداحان زبان ناخوشایندی چون ارضی و امثال آن و چه خودسرانی که نان به نرخ روز می خورند و برخی نیز از تفکر عاجزند.

حال یک سؤال بسیار عامیانه به ذهن خطور می کند. آن سؤال این است که بدون این که بخواهیم از تفکرات دیگری چون اصلاحات و باندهای مرتبط با آن مثل اعتدال و توسعه و دیگران طرفداری کنیم، آیا اگر دادن شعار علیه رییس دولت منتخب مردم( با آن همه هزینه که برای کاندید رقیب او شد)، اگر در دولت قبلی صورت می گرفت، قوه قضاییه و دادستان های ما و به طور کلی مدعی العموم و سایر نهادهای امنیتی و شبه امنتی به همین صورت ساکت بودند؟ آیا اگر این شعارهای علیه ریاست محترم قوه قضاییه داده می شد، به همین سادگی از کنار آن می گذشتند؟ به نظر می رسد، جواب منفی است و گذشتی در کار نبود. زیرا وقتی یک نماینده مجلس( دکتر صادقی) در مجلس نسبت به حساب های قوه قضاییه مطلبی بیان کرد و از شفاف سازی سخن راند، دیدید و دیدیم که قضات قوه قضاییه چگونه برای جلب  آن نماینده( بدون هماهنگی با مجلس) به درب منزل او رفتند!

هم چنین دیدیم که وقتی یک کاریکاتوریست بسیار مبتدی از یک نماینده  مجلس کاریکاتوری رسم کرد، چگونه او را شلاق زدند! از سوی دیگر با این که مرحوم کیامرت صابری فومنی( گل آقا) معروف ترین کاریکاتوریست ایران در مجله خود، هیچگاه از یک روحانی کاریکاتوری رسم نکرد، اما به طور مدام از ریاست جمهوری اسلامی ایران، ریاست جمهوری اسبق ایران، از ریاست اسبق قوه مقننه  کاریکاتور کشیده می شود!.

به هر حال به نظر می رسد که این یک بام و دو هوا بودن به ضرر این انقلاب، مردم و توسعه کشور است. اما شک نباید کرد که چنان که امام بزرگوار(ره) نیز بارها تکرار کردند، بترسید و بترسیم از زمانی که مردم کوچه و بازار و قصبه و دهکده هایی که انقلاب کرده اند، بفهمند که در ضمیر ما چه می گذرد و….

درود بر آنان که هدایت را اطاعت کردند.

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب