امروز : جمعه,۱۳ام مهر ۱۴۰۳

یاد داشت روز

حکومت جمهوری اسلامی است، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. این چیزی است که مردم بنا بر همین سخن و اعتقادی که داشتند در سال ۱۳۵۸ به این نوع حکومت رأی دادند، بنابراین شایسته نیست که اگر فرد یا افرادی در هر مقام و منصب و لباس خلاف این را بخواهند به جامعه تحمیل کند، و کسی مخالفت نماید، فرد منتقد مورد تهاجم یا پیگرد قانونی قرار گیرد.

31 آگوست 2015

جلال یوسفی

نمی خواهم وارد بحث تخصصی شوم ، ولی به تناسب برخی حرکات در این روزها در کشورو بعضی اظهار نظرها به صورت بسیار فشرده به چند نکته اشاره کنم.


  1. نکته اول، حکومت جمهوری اسلامی است، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. این چیزی است که مردم بنا بر همین سخن و اعتقادی که داشتند در سال ۱۳۵۸ به این نوع حکومت رأی دادند، بنابراین شایسته نیست که اگر فرد یا افرادی در هر مقام و منصب و لباس خلاف این را بخواهند به جامعه تحمیل کند، و کسی مخالفت نماید، فرد منتقد مورد تهاجم یا پیگرد قانونی قرار گیرد.

برخی حتی از مدرسین حوزه علمیه، برخلاف گذشته اشان که در انقلاب سهمی نداشته اند، این روزها به طور جدی وارد صحنه شده و حتی در چند سال گذشته نقش پدر معنوی برخی گروه ها را نیز ایفاء می کردند.

اینان در حالی جمهوریت نظام را زیر سؤال می برند که خودشان با رأی همین مردم و وارد مجلس خبرگان شده و فردی را برای ریاست جمهوری معرفی کردند.  علی ایحال اینان این حق را ندارد که بر عقیده خود را  کسی تحمیل کنند و هیچ سازمان نظامی و امنیتی هم این حق را ندارند که بخاطر این امر با کسی برخورد کنند. اگر قرار است که حکومت به صورتی باشد که رأی مردم تزیینی باشد، سوای از این که این یک تفکر استبدادی است، با اصلاح قانون اساسی ، آن را به رفراندم گذاشت.

  1. نکته دوم: اگر زمانی بوی قدرت و تحکم در برخی مقامات کشور ما به مشام می رسید ، الان این تحکم و احساس قدرت ر بعضی عملاً دیده می شود. چیزی که مردم شاه را به خاطر آن پایین کشیدند.  امام (ره) فرمودند، مردم ولی نعمتان ما هستند. بر چه اساسی با مردم مثل افرادی صغیر و یا نوکر و زیر دست نگاه می کنیم، چرا آرای مردم را نادیده می گیریم، چرا به اعتراضاتشان پاسخ مناسب نمی دهیم؟ چرا قانون اساسی را به طور دلخواه اجرا می کنیم؟ مگر این مسؤلین از ما بهتران هستند؟!
  2. به نا به آن چه در بالا آمد، مشاهده می شود، خطوط قرمز در این مملکت زیاد شده است! به هر چه دست می زنی خط قرمز است!
  3. نکته چهارم این که در کشور ما تقسیم کار صورت نگرفته است و اگر هم صورت گرفته  است ، مدیران ما در سطوح مختلف یا با شرح وظایف خود آشنایی ندارند و یا بلبشو های این چند ساله گذشته ، راه را برای بی قانونی باز کرده است. نیروهای نظامی در کار دیپلماسی دخالت می کنند و اظهار نظر می نمایند، به عنوان مثال شهردار یک منطقه می خواهد تنگه هرمز راببندد! امام جمعه یا جماعت یک بخش کوچک  می خواهد لشکر کشی کند و استکبار را از پای در آورد ! و الا ماشاء الله از این نمونه!
  4. نکته بعدی که بیانش را ضروری می بینم و بی ارتباط با مطالب با لا هم نیست، عدم جوابگویی این افراد است که البته ریشه در رها کردن آن ها و حس قدرتی که در درونشان ایجاد شده دارد ، و هر چه به شهرهای کوچکتر برویم، حیطه فرار از قانون و یا قانون سازی بیشتر می شود.

در رسانه ها، اعم از روزنامه، سایت ها، نشریه ها و غیره می نویسند و لی حاضر به انتشار جوابیه فرد مورد نقد و در حقیقت هجومشان را نمی دهند. گویا سایت این ها نظراتش بسته شده است. یا  رسانه این  گروه به صورت تلفن یک طرفه است که قبلضش را پرداخت نکرده اند و یک طرفه شده است!

این ها به خود اجازه می دهند، در نوشته های دیگران دست ببرند، نیت خوانی کنند، تهمت بزنند، خط و نشان بکشند، اما یک کلمه حاضر نیستند از نقد دیگران را منتشر کنند. البته این ناشی از بی اطلاعی ، عدم مطالعه، عدم توانایی مدیران این رسانه ها و یا مدیران دیگر در برابر استدلال است.

از آن جا که سخنان این گروه نه پایه علمی دارد و نه دارای منبع معتبری است از سویی هم به صورت هیئتی و همینطور بدون نظم و قاعده و به صورت احساسی ارایه می شود، توان دفاع از آن نیز قطعاً وجود نخواهد داشت و لذا تا کار به جای باریک کشیده می شود، می گویند ، این حرف شما ضد قانون است و قابل پیگرد قانونی است!!! و … یا نهایتش تشویش افکار عمومی و یا توهین به مأمور دولت در حین خدمت. یک صورت جلسه هم کار را تمام می کند. اما حومت داری و کشور داری آن هم در این دنیای وانفسا برای خودش را ه و رسمی دارد.

این حضرات باید بدانند ، کشور را با دیدن خواب،  رؤیا، هاله نور، با دعای بدون حرکت از ما، با نوحه رقص مانند، با گماشتن افراد غیر متخصص، با پیشانی سوخته و غیره نمی شود اداره کرد. هر چیز به جای خویش نیکوست. هر کس برای کاری ساخته شده است. بنابراین انتظار می رود این گروه ها از این تهجری که به دور خود چون تار تنیده اند بیرون بیایند. مردم را ه خویش را می روند و گردش تاریخ بشری روند رو به جلوست و این امر هم اجنتناب ناپذیر است.

درود بر آنان که هدایت را اطاعت کردند.

 

نظرات
  1. علی 2015-09-10 14:29

    دکتر یه سوال؟چه شده که انقلابی های دیروز همه ضد انقلاب شدند؟و کسانی چون مصباح که حافظ وضع موجود بودند و حامی سلطنت بودند طبق خاطرات،خالا شده انقلابی هزار آتیشه و شما و کسانی چون آیت الله هاشمی و بیت امام و نخست وزیرش و ….شدند ضد انقلاب؟ما همه به شما اعتماد داریم.شما یه کسی هستید هم انقلابی بودید از اول تا الان ولی واقعی.الان هم در عرصه نرم و حوزه تخصص آکادمیک چندین کتاب عالی و کاربردی نوشتید.البته دیدم افولگرایان جاهایی گفتن که دکتر یوسفی رو رد صلاحیت خواهند کرد.حالا من می خواهم چند چیز خطاب به دوستان افولگرا و شورای نگهبان بگم.دکتر جلال یوسفی ۱-از قبل از انقلاب دارای مبارزات انقلابی بودند حتی با سن کم شان۲-ایشان از ابتدا با سن کم به صورت بسیجی وارد جبهه های حق علیه باطل شدند۳-بعد از ان هم در لباس مقدس سپاهی(البته سپاهی امامی،به گونه ای که امام فرمودند که کاشکی من هم یک سپاهی بودم)در جبهه ها شرکت داشتند۴-ایشان در عملیات طریق القدس یا همان آزاد سازی بستان جانباز شدند۴-در عملیات رمضان هم تا پای شهادت رفتن به گونه ای که سپاه شیراز ایشان را جزو شهدا اعلام کرده بود۵-در منطقه دشت عباس مورد خمسه خمسه های عراق قرار گرفتند و زخمی شدند  و به خاطر موج انفجار به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شدند۶-بعد هم مسئول اعزام و تشویق جوانان به جبهه بوده است۷-قریب به سی سال در سپاه در عالی ترین پست ها و پست های امنیتی آن بودند(یعنی دوستان افولگرا مورد اعتماد بودند که اونجا بودند) و مدام کار فرهنگی می کردند.۸-از طرفی ایشان تا الان همیشه گفته اند من به دنبال اجراب بدون تنازل قانون اساسی هستم و در چارچوب نظامی که خودمون ساختیمش می خوایم کار کنیم۹-ایشان از طرف دیگر برادر شهید اند.برادری که در سن ۱۴ سالگی توسط کومله ای ها در جاده خلیفان سردشت زخمی و بخشی از بدنشان را سوزاندند و سرو صورتشان را با تفنگ …….۱۰-برادر دیگر ایشان هم یک بسیجی و جانباز و انقلابی بودند۱۱پس ایشان جان و مال و ….را فدای این انقلاب کرده اند و تا الان چیزی از آن نخواسته اند.۱۲-از طرفی پسر ایشان هم یک سپاهی بودند.۱۳-تمام مواضع ایشان تا الان هم نه خلاف اسلام و نه خلاف قانون اساسی بوده است.

    پس ای افولگرایان خود را به زحمت نیندازید و دنبال پرونده سازی نباشید.حتی اگر شورای نگهبان چنین خبطی را کند نشان داده است که  خود ضد انقلاب است و نه کسی چون دکتر یوسفی.

    جنابان شورای نگهبان تا حالا ترکش نزدیک قلب دکتر یوسفی را دیده اید؟که حتی نمی تواند شب ها به راحتی بخوابد.جای تیر در پایش را دیده اید؟ترکش های در سرش را؟یا اثرات موج انفجاراشو چی؟درد و غم مرگ برادر؟

    پس کمی انصاف داشته باشید.

  2. ادمین . 2015-09-10 17:29

    با تشکر دوستان آن چه برای همه ما مهم است، این است که آقای دکتر یوسفی و همه کسانی که با او هم عقیده اند، بنا را  بر حسن احترام متقابل دارند. هر کسی خودش پاسخگوی اعمال خویش است. چه آقای مصباح،یا هر کس دیگری. اما این که دکتر یوسفی  آیا وارد انتخابات می شود یا خیر؟ باید دید، تصمیم نهایی ایشان چیست؟ او بیشتر به مباحث علمی علاقمند است تا سیاسی. اینکه انتقاد می کند را نیز بر این مبنا انتخاب کرده است که آن ها را در راستای همان حرکت در بستان و بازی دراز و عین خوش و ذبیدات و کوشک می داند. ایشان اعتقاد دارند، نظامی که به دنبال انقلاب اسلامی سال ۵۷ ایجاد شده است الان در خطر است. با این عقیده  دست به قلم برده است و هیچ چشمداشتی برای نشستن بر مسندی  غیر از کلاس درس ندارد. موید باشید

  3. علی 2015-09-11 17:20

    دقیقا درست و رسا گفتین.احسنت

  4. Kailyn 2017-03-14 16:38

    that France and Saudi Arabia “share the same objectives of the politics of civilization.” “Fourteen centuries ago, from this place, went forth the great élan of piety, fervor, and faith that would carry off everything it met, that would convert so many peoples and bring about the birth of one of the greatest, most beautiful civilizations that the world has ever known. Here in Saudi Arabia are the holiest sites of Islam, towards which every Muslim in the world turns to pray. The West received the Greek heritage thanks to the Muslim citi.izavionl”- – – – – Just an ordinary national traitor!

نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب