امروز : شنبه,۶ام مرداد ۱۴۰۳

(۱۱)گفتمان توسعه و پسا استعمارگرایی

رابطه پسا استعمارگرایی با مطالعات توسعه را می توان این طور خلاصه کرد

  1. بحث توسعه نیز همانند شرق شناسی برساخته ی غربی بوده و گفتمانی برای سلطه و استعمار بر جهان سوم بوده است.
  2. گفتمان توسعه در عمل  ابزاری شده است برای قدرت جهانی برای جهت دهی تئوریک و ناپیدای سیاست ها و تلاش های ملی کشورهای جهان سوم.
  3. گفتمان توسعه نیز همانند گفتمان شرق شناسی به طور ناخودآگاهانه قوم مدار بوده و ریشه در فرهنگ های اروپایی داشته و منعکس کننده ی جهان بینی مسلط غربی است .
10 اکتبر 2015

گفتمان توسعه و پسا استعمارگرایی

 بازتاب و بازنمایی مدرنیته از چشم اندازی فرهنگی که بعد از دهه ۱۹۷۰ با متونی چون «شرق شناسی» ادوارد سعید شروع شد و منجر به توسعه تئوری گفتمان استعمارگر، در کار منتقدانی چون اسپیواک و بابا گردید ، سه پایه اصلی پسا استعمارگرایی از این قرارند:

۱- نشو و نما گرفتن جنبش های آزادی بخش ملی بعد از جنگ جهانی دوم

 2-انطباق خود باوری با فرهنگ ملی

 3- بازتاب کلی مدرنیته  


     گرایش اروپامحوری حاکم بر مطالعات پسا استعماری به زودی و از نیمه دهه ۱۹۷۰ مورد نقد جدی قرار گرفت. اما همه ی تحلیل گران بر این اتفاق نظر دارند که انتشار اثر انتقادی ادوارد سعید، «شرق شناسی» ، نقطه آغاز گفتمان و مطالعات پسا استعماری است .

ادبیات پسا استعمار گرایی

پسا استعمارگرایی از زمان پیدایش در دهه ۱۹۸۰ خود را در کنار علومی مانند:مطالعات زنان، علوم فرهنگی و مطالعات همجنس بازان یافته است.این شاخه های جدید اغلب تحت عنوان« علوم انسانی جدید» طبقه بندی می شوند؛ تلاش کرده اند:

  1. انحصارات و حذف هایی را آشکار کنند که قدرت و امتیاز ویژه سیستم های کانون علمی را تأیید می کنند.
  2. علوم حاشیه ای را دوباره احیاء کنند که با روش های تدریس علوم انسانی به حاشیه رانده شده اند.

به طور کلی و بسیار اساسی و در زمینه ادبیات،  پسا استعمار گرایی شامل یک یا چند مورد زیر است:

  1. خوانش متون تولید شده به و سیله  نویسندگانی از کشورهای دارای تاریخ استعمارگرایی
  2. خوانش متون تولید شده به و سیله آن هایی که از کشورهای دارای تاریخ استعمارگرایی مهاجرت  کرده اند، یا آن هایی که از تبار خانواده های مهاجرانی هستند که در اصل با تجربه دیازپورایی و عواقب بسیار آن قرار دارند.
  3. در پرتو نظریه گفتمان های استعماری، باز خوانش متون تولید شده در طول استعمارگرایی؛ هم آن هایی که مستقماً تجارب امپراطوری  را نشان می دهند و هم آن هایی که به نظر نمی رسد مستقیماً آن را نشان دهند.

تأکید بر رابطه میان ادبیات پسا مدرن و پسا استعماری اهمیت دارد.

خواستگاه، ریشه ها و جوهر پسا استعمارگرایی

استعمارگرایی نه تنها یک استراتژی فرهنگی از روابط بین شرق و غرب است ، بلکه همچنین پیش زمینه ای برای شرق به منظور بازیابی هویت خویش فراهم می کند.پسا استعمارگرایی یک ستراتژی از نویسندگان « پیرامون» برای ساختارشکنی از شریان گفتمان غرب بوده است، و لذا پسا استعمارگرایانه نه تنها اهمیت نظری بلکه اهمیت عملی هم دارد. در زیر به برخی از ریشه های پسا استعماری اشاره می شود:

الف. نقد پسا استعماری با نوشته های فرانتس فانون

با نوشتن کتاب معروفش« مغضوبین زمین» 1968 و سایر کتاب هایش باعث شد تا خوانندگان اروپایی در ارتباط با تاریخ مستعمرات که تازه در آن زمان سستی و عدم تحرک شدید ناشی از استعمار بیدار می شدند در مورد تجات خود تجدید نظر کنند، با این حال گفته می شود؛ پسا استعمارگرایی به طور اصولی و منظم با کار « گروه مطالعات فرعی[فرودستان]» در اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شد- واژه فرودست به لحاظ طبقه ، کاست ، جنسیت، نژاد و فرهنگ است.

ب. نظریه شرق شناسی ادوارد سعید

یکی از  منابع  اصلی ایده های پسا استعماری نظری شرق شناسی ادوارد سعید بود.نوعی گفتمان با نهادها، واژگان، دانش، تصورات، دکترین ها  و حتی بروکراسی ها و شیوه های استعماری، کمکی که فرهنگ اروپایی از طریق آن در دوره های پساروشنگری، شرق(به لحاظ سیاسی و ذهنی) را به وجود آورد.او از نظر نظریه گفتمان فوکو بررس ابعاد سیاسی و فرهنگی مناسبات قدرت های بین منطقه ای استفاده کرد. و معتقد بود که تقابل دوگانه مانند شرق/ غرب تمامی تمایلات  بین اروپایی ملل دیگر را تضمین می کند.این شرق متعلق به چه کسی  بود؟بنابراین پسا استعمارگرایی یکی از تأثیرگذارترین گرایش های تفکر است که توسعه  سریعی برای پدیدار نمودن شرق بعد از قرن بیستم و غرب داشته است.

پایه های استعمارگرایی ( چنان که در بالا ذکر شد) ، عبارتند از:

۱- نشو نما گرفتن جنبش های آزادی بخش ملی بعد از جنگ جهانی دوم

بعد از جنگ جهانی دوم و ضعف قدرت های جهانی، موج بیداری و استقلال خواهی در میان کشورهای مستعمره اروپا در جهان به اوج خود رسید و  ملت ها با تکیه بر نیروی مردم خویش، قدرت ها ی استعماری را بیرون کردند . استقلال سیاسی پیدا کردند. در این مدت این کشورها با توجه به سرخوردگی هایی که از تحقیر در برابر فرب دیده بودند،به سمت فرهنگ خویش رفتند که زمینه ای برای پسااستماری  ایجاد می کرد.

۲- انطباق(خودباوری)  با فرهنگ بومی

این کشورها بعد از استقلال به توسعه یک اقتصاد ملی و تجدید ساختار در فرهنگ بومی پرداختند.آن ها تاریخ وازونه شده خود را باز گرداندند…..

۳- بازتاب کلی مدرنیته  

پسا استعمارگرایی رابطه ای نزدیک با فرآیند جامع مدرنیته در غرب دارد.پست مدرنیسم منتج به مدرنیته ای عمیق و جامع می شود یا  آن را بازتاب می دهد.مسئله این است که توسعه مدرنیزاسیون در حهان غرب رابطه نزدیکی با استعمار، استیلا و تجاوز بر کشورهای جهان سوم و گسترش قلمرو برای جهان غرب داشته است.تاریخ از همدستی مدرنیته و استعمارگری در جهان روایت می کند. بنابر این، پسا استعمارگرایی پاسخی برای استعماگری در فرآیند مدرنیته است.پس جهانی شدن نیز از ثمرات مدرنیته است. جهانی شدن در این نظر فرآیندی است که غرب ، شرق را به استعمار در آورده است.فرآیند جهانی شدن خود آفریننده امپریالیسم است.از ویژگی ها و به بیانی برجسته ترین ویژگی استعمارگرایی این است که آن مربوط به نظام سرمایه داری است.

محتوای پسا استعماری

استعمارگرایی دارای دو مفهوم مهم است : یکی شرق شناسی و دیگری کشف و نقد هژمونی فرهنگی به مثابه شکلی از استعمار. در ادامه سعی می شود به طور فشرده پیرامون هر کدام توضیح داده شود.

  1. شرق شناسی: واژه‌ شرق‌شناسی اگرچه در شکل کلی خود، رشته‌ای دانشگاهی است که در مورد فرهنگ، تاریخ، هنر، زبان و… جهان شرق، به خصوص کشورهای اسلامی و خاورمیانه و خاور نزدیک، به مطالعه و بررسی می‌پردازد؛ اما در محافل دانشگاهی و علمی، این واژه بیشتر یادآور اثر ادوارد سعید یعنی «شرق‌شناسی» است که همان طور که گفته شد یکی از بنیان های نظری متون پسااستعماری محسوب می‌شود که آن را تحت عنوان پست‌کلونیالیسم می‌شناسیم. امروزه در فرهنگ‌ها، شرق‌شناسی اشاره به گفتمان ابداعی سعید دارد.

صورت بندی های سعید از شرق شناسی

سعید سه صورت بندی از شرق دین شرح ارایه می کند:

  1. رشته های دانشگاهی
  2. به عنوان نحوه تفکر
  3. نوعی سبک نهاد ثبت شده، منسجم و دارای تشخیص که با شرق سر و کار دارد. 

گفتمان شرق شناسی

      به اعتقاد ادوارد سعید، شرق شناسی تمرینی در قدرت –  دانش است که به موجب آن دنیای «غیر غرب» به صورت دنیایی منطقه ای شده و حاشیه ای در آمده است. سعید نشان می دهد که گفتمان شرق شناسی، شرق و نسبت آن با غرب را در چارچوب چهار اصل معین کرده است:

الف: بین «شرق» و «غرب»، تفاوت مطلق و ذاتی وجود دارد.

ب: بازنمایی شرق توسط غرب، بر تفاسیر متنی و ذهنی استوارند.

پ: شرق لایتغیر و یکنواخت است و قادر به تعیین هویت خود نیست.

ت: شرق وابسته و فرمانبردار است.

ادوارد سعید نشان داده است که «شرق شناسی» در قالب چهار روایت نظری درباره شرق عمل  می کند:

روایت اول: قدرت استبدادی

روایت دوم: فقدان تغییر اجتماعی

روایت سوم: نظریه جنسیت و شهوترانی

روایت چهارم: فقدان انظباط و عقلانیت .

 
   

  ادوارد سعید: ضد شرق شناسی

     مفسران آثار ادوارد سعید، او را یک متفکر پست مدرن خوانده اند که در حوزه نظری و عملی پست مدرنیسم کار می کند. به همین دلیل برای بررسی منابع و مراجع نظری سعید، باید به حوزه تفکر پست مدرن و اصول فکری آن بپردازیم.

جهان شناسی پست مدرنیسم: در طرح نظری پست مدرنیسم، جهان یک برساخته ی انسانی است. نه تنها علم بلکه خود عالمِ واقع نیز سازه ای است.

ادوارد سعید: آنچه در غرب تحت عنوان جهان یا تاریخ «شرق» دانسته می شود، وجود خارجی ندارد. شرق یک برساخته غربی است.

معرفت شناسی پست مدرنیسم

    1. رد بنیادگرایی نهفته در مدرنیسم

    2. رد مفهوم عقلانیت به عنوان مفهومی واحد و یکپارچه

    3. رد فراروایت های فراگیر

 ادوارد سعید: بنیادهای مدرنِ علم و شناخت برای برخی گروه ها نسبت به دیگران، امتیاز و برتری می آورد و برخی را قدرتمندتر از دیگران می کند،  شرق شناسی را شرق شناسان ساخته اند. رد فراروایت شرق شناسی.

انسان شناسی پست مدرنیسم: مواجه شدن انسان با فرهنگ های ناپیوسته و مقایسه ناپذیر، تکثرگرایی فرهنگی، «بی هنجاری فراگیر»، «انسان» به عنوان ابداع تازه.

ادوارد سعید: «انسانِ شرقی» در متون شرق شناسان ساخته شده است. «شرقی» در مناسبات قدرت میان قدرت های استعماری و مراکز علمی غرب تعریف شده است.

غایت شناسی پست مدرنیسم: رسالت دانش کمک به فهم و شناخت «حاشیه ای» ها

 ادوارد سعید: در تمام آثار خود به نوعی این «حاشیه ای» ها و «دیگری» ها را مورد بررسی قرار  می دهد:

     در «شرق شناسی»: «شرق» در حاشیه «غرب»

     در «فرهنگ و امپریالیسم»: آفریقا، هند و خاور دور

     در «پوشش خبری اسلام در غرب»: «اسلام» و مسلمانان

     در «نقش روشنفکر»: هویت حاشیه ای دنیای مدرن یعنی «روشنفکر»

روش شناسی پست مدرنیسم: فراتحققی یا ضد تحققی، دو نگرش متدولوژیک اصلی: باطن نگریِ تفسیر و تعبیرِ ضد عینیت گرا، شالوده شکنی.

 ادوارد سعید: انتقاد از تضاد بیش از حد ساده انگارانه ی میان متن و جهان با به کار گیری شالوده شکنی؛ تصویر «شرق»، تصویری است ساخته ذهن غربی ها، تحت حاکمیت گفتمانی قوم محور که با قدرت حکمت اعلای خود مصونیت یافته است.

       2- کشف  و نقد هژمونی فرهنگی به مثابه شکلی از استعمار

یکی از موضوعات نظری پسا استعمارگرایی رابطه میان فرهنگ و قدرت و استعماگری فرهنگی است. کار میشل فوکو طلایه دار سودمندی برای  فلسفه پسا استعمارگرایی در بحث  نوآورانه ای که از رابطه قدرت و دانش می کند است. سعید با استفاده از نظریه قدرت و گفتمان فوکو و هژمونی فرهنگی گرامشی چگونگی تولید گفتمان های  استعمارگر هژمونی فرهنگی غربی را توضیح و تبیین نموده اند.هسته اصلی نظریه  فوکو، رابطه  میان، دانش و قدرت است. قدرت و روشی به سهولت قابل تفکیک از یک دیگر نیستند.ما با قدرت جهان را توصیف، درک و کنترل می کنیم چون قدرت در زمان ها  و نهاد ها ریشه دارد.دانش و قدرت لازم و ملزوم هم( وابسته به هم) هستند.سعید در عمل پسا استعمارگرایی روش فوکو از تحلیل گفتمان و قدرت را وقتی که آن ها از شرقی نمودن« شرق» را در گفتمان شرق شناسانه آشکار می کند، در هنگام تاکید بر سیاست ها و ایدئولوژی در فرهنگ، مطالعه ساختار قدرت زمانی که فرهنگ سیاسی  در بکارگیری  امپریالیست شده و در نهایت در تحلیل رابطه  دسیسه آمیز میان فرهنگ و قدرت ، استفاده کرده و به کار می برد.او در کتاب «شرق شناسی» گفته است: «مفهوم گفتمان بنا به تعریف میشل فوکو در «باستان شناسی دانش» و در «نظارت و تنبیه»، به من در شکل دادن به «شرق شناسی» کمک کرد. در واقع به باور من، اگر شرق شناسی را به عنوان یک گفتمان مطالعه نکنیم قادر نخواهیم بود بفهمیم چگونه رشته ای شدیداً نظام مند که به فرهنگ اروپایی امکان مدیریت و حتی تولید شرق را از لحاظ سیاسی، جامعه شناختی، نظامی، ایدئولوژیک، علمی و خیالین در دوران پس از روشنگری داده، توانسته است به خود بیاید». ادوارد سعید نیز مانند فوکو به چگونگی بازنمود علاقه مند بود. یعنی اینکه یک «دیگری» چگونه ساخته می شود. شرقی های سعید از جنبه هایی همانند دیوانگان، منحرفان و تبهکاران فوکو هستند. سعید ایده های فوکو در مورد شکل بندی گفتمانی را با تفکرات گرامشی راجع به هژمونی ترکیب کرد و انتقاداتی قوی فراهم ساخت که اعتبار شرق شناسی را زیر سؤال برد . ادوارد سعید در عین حال با اتخاذ رویکردی سکولار و تاریخی، بر تداخل فرهنگ ها، با هم آمیختگی هویت ها و در هم تنیدگی تاریخ ها، تأکید می کند. وی در کتاب شرق شناسی این طور می نویسد: «امیدوارم برای خوانندگان روشن کرده باشم که پاسخ به شرق شناسی، غرب شناسی نیست» . او از افتادن در دامِ نوعی شرق شناسیِ وارونه که دست به شناخت غربی ها به عنوان شرقی هایِ جدید بزند، گریزان بود.

برایان ترنر

     ترنر دو نوع شرق شناسی را از یکدیگر متمایز می کند و نظریه ضد شرق شناسی ادوارد سعید را در گروه اول (توحیدی) قرار می دهد:

شرق شناسی توحیدی

ارزش های مسیحیت را همچون نیروی متعادل کننده اسلام یعنی دین منحرف به کار می برد. به این معنا که اسلام به مثابه ی وسیله ای خنثی در انتقال ارزش های یونانی عمل کرده است.

 شرق شناسی لاادری گری

فرهنگ یونان را منشا حقیقی ارزش های غربی می داند و اسلام را شکل توحیدی عقلانی تری، نسبت به مسیحیت می پندارد .

 
   

  شرق شناسی وارونه

     انتقادات ادوارد سعید از مطالعات شرق شناسی، اثرات خاصی در تضعیف این مطالعات داشته است. ولی عدم ارائه ی بدیلی برای شرق شناسی از سوی او، گروهی را بر آن داشت که یک بدیل برای شرق شناسی تدوین کنند که شرق شناسی وارونه نامیده می شود. در واقع شرق شناسی وارونه:

  1. گفتمانی است که روشنفکران و سرآمدان «شرقی» به کار می گیرند تا ادعا کنند هویتی «حقیقی» و «اصیل» دارند و سپس این هویت را به چنگ آورند و مالک شوند.
  2.  این شیوه هویت سازی غالباً به عنوان عامل خنثی کننده ی روایت غربی ها از شرق وانمایانده        می شود.
  3. شرق شناسان وارونه در صددند تا نشان دهند که اسلام یک کلیت نیست، و بر صورت بندی های محلی اسلام تأکید دارند.
  4. اگر شرق شناسی را گفتمان قدرت در نظر بگیریم، شرق شناسی وارونه، گفتمان مقاوت است.

شرق شناسان وارونه معتقدند که اسلام در عمل متنوع است و نمی توان آن را به خصایص ذاتی و ثابت درونی که از چیستی سخن می گوید، تقلیل داد؛ زیرا ایده و مفهوم اسلام ثابت نیست؛ لذا اسلام نمی تواند مانند یک واحد تحلیلی کلان عمل کند.

بابی سعید

     در کتاب «هراس بنیادین»، شرق شناسی وارونه را طرح کرده و به نقد آن نیز پرداخته است. مسأله اصلی بابی سعید در این کتاب، اسلام گرایی است. او «شرق» را به مثابه «اسلام» در نظر گرفته است.

بابی سعید ضمن ستایش از تلاش ادوارد سعید در زمینه ی مباحث مربوط به پدیده شرق شناسی، در تبیین نقاط ضعف نگرش غرب به دنیای شرق به دو رویکرد اشاره می کند و در بحث از شرق شناسی، به تفکیک دو نوع شرق شناسی از یکدیگر می پردازد که عبارت است از:

شرق شناسی ضعیف

در این قرائت، شرق شناسی گفتمانی از امپریالیسم به حساب می آید.

شرق شناسی قوی

در این رویکرد گفتمانی- نظری، ایراد مهم شرق شناسی، تنها عوامل تحریف شده شرقِ واقعی نیست، بلکه مسئله این است که شرق چگونه مخلوق شرق شناسی می شود (سعید، ۱۳۷۹: ۳۹-۳۸).

بابی سعید سپس کار ادوارد سعید را در ردیف روایت ضعیف شرق شناسی قرار می دهد چرا که معتقد است ادوارد سعید بر این باور است که توصیف جوامع شرقی توسط شرق شناسی، این جوامع را تحریف کرده و به گونه ای بد جا انداخته است. اما در روایت و گفتمان «شرق شناسی قوی» ایراد مهم شرق شناسی، تنها نه تحریف شرق «واقعی»، بلکه این است که شرق مخلوق شرق شناسی می شود. بابی سعید معتقد است که ناتوان فرض کردن اسلام برای عمل به عنوان یک مقوله تحلیلی، یکی از کاستی های رویکرد شرق شناسی وارونه است؛ زیرا تکثر و چندگانگی فهم از اسلام به معنای رد ذات گرایی آن نیست؛ بنابراین باید گفت که شرق شناسی وارونه در خصوص نقش اسلام، نه ناقض دیدگاه شرق شناسی، بلکه عکس آن می باشد.

ویژگی ها ی پسا استعمارگرایی

پسا استعمارگرایی به طور عمده دارای سه ویژگی است.این ویژگی ها عبارتند از:

  1. رابطه بین شرق و غرب
  2. گرایش قدرتمند ضد ذات گرایانه در تبیین رابطه میان شرق و غرب
  3. توجه ویژه به پیرامون، دیگران، زیردستان و اقلیت ها در تبیین رابطه میان شرق و غرب

در ادامه مختصراً پیرامون هر کدام توضیح نختصری داده می شود:

۱- رابطه بین شرق و غرب

آن چه مد نظر پسا استعمارگرایی است رابطه بین شرق  غرب است.بازنمود رابطه میان شرق و غرب از چشم انداز فرهنگی است.از طریق بازنمایی ساختارشکنانه شرق شناسی تلاش می کند و برای آمیختگی فرهنگ های شرقی و غربی از طریق گفتگو میان شرق و غرب تلاش می کند.هم سعید و هم بابا تمجید زیادی استراتژی پیوند فرهنگ های شرقی و غربی می کنند.آنها معتقدند که راهکار پیوند، کارکرد بسیار مهمی در مبارزه برعلیه هژمونی فرهنگی غرب دارد.مقصود آنها بنیادی برای جایگزینی نیست آن ها منظورشان شکستن همه « مرکزها» و « هژمونی»، به منظور ترکیب فرهنگ های غربی و شرقی به منظور همزیستی برابرشان است.

۲-گرایش قدرتمند ضد ذات گرایانه در تبیین رابطه میان شرق و غرب

ضد ذات گرایی معتقد است که هیچ چیز جوهر ذاتی نیست.ویژگی هایی که توسط غربی ها به شرقی ها و غربی ها داده می شود ، به اعتقاد پسا استعمارگران ، ذاتی نیست، بلکه این ها همه بر ساخته غربی ها هستند. غربی ها ویژگی هایی چون تنبلی، ضد نوگرا بودن، خوش گذران، عدم توجه به آینده و … را از خصلت های شرقی ها و عاق، هوشیار، نو آور و مبدع و… را برای غربی ها به شمار آورده و آن را ذاتی هر یک از این دو می داند. پسا استعمارگرایی در فرآیند تبیین رابطه بین شرق و غرب . مبارزه علیه هژمونی فرهنگی غرب ،گرایش ضد ذات گرایانه شدیدی را ارایه می کند.

۳- توجه ویژه به پیرامون، دیگران، زیردستان و اقلیت ها در تبیین رابطه میان شرق و غرب

پسا استتعمارگرایان معتقدند که این واژه ها از زبان استعمارگران بیان می شود و منظور آنان این است که شرقی ها را به این صفت متصف کنند.به گفته سعید « شرق شناسی» احتمالاً بیشتر موقعیت پایین ضعفا را نمایش می دهد. پسا استعمارگرایان هر کدام به نحوی معتقدند که اقلیت ها هیچ وقت شهروند کامل نبوده و نتوانسته اند ، صدایشان را به گوش ما فوق برسانند.در حقیقت این ها فردست هستند.پسا استعمارگران علاوه بر این که می خواهد شرایط پایین ضعفا را توصیف کند بلکه حذف گفتمان ضعفاء به وسیله هژمونی فرهنگی را آشکار می کند.پسا استعمارگرایان تا حدودی توانسته اند در جاهای مختلف تلاش هایی برای سخن گفتن افراد فرودست بنمایند.

اصولاً کل حرف پسا استعمارگرایی زیر سؤال بردن غرب محوری و ساخته های شرق شناسانه غرب است.یعنی افرادی که یا کشورهایی که تا کنون فرودست بودند دوباره زبان به سخن باز کنند.

انتقادات به نظریه ضد شرق شناسی ادوارد سعید

  1. سعید شرق شناسی سکولار (لا ادری گری) که در آن اسلام، همچون مبنایی برای نقد مسیحیت به کار گرفته شده را نادیده گرفته است.
  2. سعید منتقدی جدی در شرق شناسی فرانسه است، اما در زمینه شرق شناسی آلمان و بریتانیا ضعیف بوده است.
  3. نقد دیگر به سعید، تمرکز او بر  متن گرایی و متن باوری است.
  4. نقد دیگر به فاشیسم و ساختار شکنی او بر می گردد.
  5. سعید، غرب شناسی ویرانگری را بنا نهاده که هر امر مربوط به غرب را رد می کند حتی میراث نوسازی را.
  6. همیشه از«جامعه شرقی» استنباط منفی نشده است.
  7. ادوارد سعید بنا بر دلایل خودش از هر گونه بحث جدی در مورد شرق شناسی در کشورهایی مانند آلمان که مستعمره ای در آسیا یا خاور میانه نداشته است صرف نظر کرده است.
  8. سعید همچنین حضور محققان شرق شناس مهم که مخالفان سرسخت سیاست های امپریالیستی بودند از جمله محقق بریتانیایی ادبیات ایران، ایی. جی. براون یا متخصص مشهور آمریکایی مطالعات اسلامی در قرن بیستم مارشال هاجسن را نادیده گرفته است.
  9. اگرچه بسیاری از اروپاییان معتقدند که شرقی ها بالطبع مستعد استبداد هستند، اما این دیدگاه نیز منتقدینی حتی در قرن هجدهم مثل آنکتیل دو پرون داشته است که اهمیت سیستم های قانونی در شرق را خاطر نشان کرده است .

  پسا استعمارگرایی و رابطه آن با مطالعات توسعه

  1. بحث توسعه نیز همانند شرق شناسی برساخته ی غربی بوده و گفتمانی برای سلطه و استعمار بر جهان سوم بوده است.
  2. گفتمان توسعه در عمل  ابزاری شده است برای قدرت جهانی برای جهت دهی تئوریک و ناپیدای سیاست ها و تلاش های ملی کشورهای جهان سوم.
  3. گفتمان توسعه نیز همانند گفتمان شرق شناسی به طور ناخودآگاهانه قوم مدار بوده و ریشه در فرهنگ های اروپایی داشته و منعکس کننده ی جهان بینی مسلط غربی است.

     اگرچه در نگاه اول مطالعات توسعه و مطالعات پسااستعمارگرایی هدف مشترکی دارند (جهان جنوب و روابط شمال- جنوب)، اما بررسی دقیق تر نشان می دهد که تفاوت های آشکاری میان این دو وجود دارد:

۱-  قابلیت: دانش در مطالعات توسعه به وسیله ی اصل راهنمایی کردن و معنی شدن در درون برنامه های عملی و راه حل های توسعه به عنوان یک قاعده شده است. اما دانش در مطالعات پسااستعمارگرایی اغلب به انتقاد از بازنمایی ها محدود شده است.

۲- هدف نظری: در مطالعات توسعه هدف سنتی، تحول جامعه بر طبق برنامه های تخصصی و مفاهیم جهانی است، در حالی که مسئله ی مطالعات پسااستعمارگرایی، مفاهیم آن ها به خاطر اروپامداری شان است.

۳- تمرکز روش شناختی: مطالعات توسعه به طور عمده به تغییر سیاسی-اقتصادی قابل سنجش مرتبط بوده است، آن هم اغلب بر سطح کلان. اما مطالعات پسا استعمارگرایی در درجه ی بسیار بالا مرتبط به پرسش هایی از فرهنگ، بازنمایی ها و هویت ها بوده و با فرآیندها و تجربه هایی در سطح خرد مرتبط است .

نظرات
  1. chibekhoonam.net 2020-04-16 16:49

    سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید

نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب