شهداء به هیچ حزب و باندی خاص تعلق ندارند و از بطن این ملت برخاسته اند. امثال مهندس افشانی و غیره و ذالک، خود این انقلاب را از گردنه ها و کوران حوادث دهشتناک گذر دادند. (برخلاف بسیاری که آن روزها نه تنها در جنگ نبودند بلکه بر طبل مخالفت با دفاع مقدس می کوبیدند امروزه خود را تئوریسین این نظام می دانند).
جواب سردار باقر زاده به استاندار فارس/ جواب محترمانه نبود
جلال یوسفی
مهندس افشانی استاندار فارس طی نامه ای پیشنهادی را به سردار باقر زاده در خصوص تغییر زمان تشییع شهدای تفحص ارایه داده است. سردار باقر زاده نیز در جواب این نامه پی نوشتی کرده که قابل تأمل است.
اول این که سردار باقرزاده باید توجه بنماید که این نامه با استدلال یک مقام تحصیل کرده دولتی همراه بوده است.« با توجه به بازتاب خبر تشیع آنان در شبکه های اجتماعی مبنی بر نگرانی از بهره برداری انتخاباتی از مراسم و با عنایت به اینکه هیچکدام از شهدای گمنام عزیز از استان فارس نمی باشند، احتمال عدم استقبال با توجه به شرایط ذکر شده می باشد.»
دوم این که این نامه یک درخواست مؤدبانه بوده است.« خواهشمند است دستور فرمایند برای پیشگیری از تلقی بهره برداری انتخاباتی از مراسم تشییع شهدای قهرمان مظلوم و گمنام جهت برگزاری باشکوهتر وتأثیر گذاری مطلوبتر زمان تحویل و تشییع پیکر پاک و مطهر آنان به بعد از برگزاری انتخابات تغییر یابد.»
سوم این که مهندس افشانی نامه را با احترام ویژه به شهداء شروع کرده است« با عنایت به ضرورت پاسداشت حرمت شهدای عزیز که همه ملت ایران خصوصا مسئولین در تمام ردههای مدیریتی وامدار و مدیون آنان هستند…».
اما سردار باقرزاده به عنوان کسی که دوران بسیاری را در کنار رزمندگانی بوده است که بنا به سخنان حضرت علی (ع) با بصیرت شمشیر زده اند« بصیرت هایتان را بر نوک شمشیرهایتان قرار دهید». جوابی داده که شایسته خود ایشان و جناب استاندار نیست. زیرا جواب سردار عزیز باقر زاده علاوه بر این که کمی نسبت به یک انسان مدیر در نظام جمهوری اسلامی از احترام برخوردار نبوده، ظاهراً از نگاه مافوق-مادون نگاشته شده است.
به طوری که ایشان با واسطه استاندار را مورد خطاب قرار داده است.« دفتر؛ سلام بنده را به آقای استاندار برسانید…» این لحن علاوه بر این که لحن نرمی نیست، نشان از کوچک شمردن مخاطب را به ذهن متبادر می کند. یعنی دفتر باید جواب بدهد!!!
از طرفی ای کاش سردار دو کلمه هم استدلال چاشنی نوشته خود از طریق همان « دفتر» می کرد.« متأسفم».
کسی که به نوع نگاه فرد دیگری انتقاد دارد، باید دلایل آن را نیز بیان نماید. این نوشته برآن نیست تا از فرد یا افرادی طرفداری کرده و یا کسی را زیر سؤال ببرد، اما ما نیز در جای خود تأسف می خوریم. از یک سو ۱۸ نماینده برای آوردن یک استاندار که خود از خانواده مذهبی است و اهل جهاد و جنگ و انقلاب بوده اند، با تحریک برخی دسته جمعی استعفاء می دهند و از سوی دیگر کسی که افتخار این را دارد که یادگارهای آن زمان را به میان مردم بر می گرداند و با استخوان های پوسیده اما مطهرِ بهترین انسان ها ی این کشور سال ها در دشت های سوزان خوزستان و کوه های سرد غرب کشور انس و الفت داشته است، بدون یک کلمه استدلال می نوسید« برای این نوع نگاهی که دارند متاسفم!»
استاندار فارس و یا هر فردی که سکان جایی را در دست دارد، باید نسبت به منطقه تحت قلمرو مدیریتی خود احاطه داشته باشد و بدون شک احساس کرده است که از این برنامه بهره برداری خواهد شد و ای بسا در این جریان حق یک نفر در انتخابات با یک رأی زیر پا گذاشته شود که خود شهداء نیز از این امر راضی نیستند. البته این عقیده جناب استاندار است و هرکسی می تواند آن را رد کند. این نوشته به نوع برخورد با نامه استاندار از سوی بازمانده شهداء انتقاد دارد . ای بسا سردار باقرزاده نیز برای خود دلایل و استنادات محکمتری داشته باشد. اما باید مستند جواب می داد.
ما معتقدیم که نباید تقدس برخی اشخاص و یا امور ما را برآن دارد که با مسایل احساسی برخورد کنیم. یادم می آید در یکی از نوبت هایی که در جبهه بودم به یکی از دوستان گفتم راستی ما تا کی باید جنگ کنیم و تا کجا باید پیش برویم و آخرش چه خواهد شد؟( سخنان خودم در آن زمان را نقل به مضمون می کنم) ، چنان آن برادر رزمنده عصبانی شد که انگار خدای ناکرده من خطوط قرآن را لاک گرفته بودم. در حالی که من داوطلبانه به جبهه رفته بودم ودر همان حال و هوای احساسات دینی و ارزشی زمانه خود از کشورم جانانه دفاع می کردم. ولی عقل من از من می پرسید و من نیز از آن فرمانده عزیز پرسیدم. یعنی به قول امروزی ها « راهبرد» ما در جنگ چه بود؟
در ادامه پی نوشت سردار باقر زاده عزیز آمده است« تشییع پیکرهای طیبه شهدا برابر روش جاری و زمانبندی به حول وقوه الهی انجام خواهد شد!» که کلمه به کلمه این جمله نیز قابل بررسی است که این نوشته از بررسی آن می گذرد.
شهداء به هیچ حزب و باندی خاص تعلق ندارند و از بطن این ملت برخاسته اند. امثال مهندس افشانی و غیره و ذالک، خود این انقلاب را از گردنه ها و کوران حوادث دهشتناک گذر دادند. (برخلاف بسیاری که آن روزها نه تنها در جنگ نبودند بلکه بر طبل مخالفت با دفاع مقدس می کوبیدند امروزه خود را تئوریسین این نظام می دانند). تأسف این جا جای می گیرد که این جابجایی ها دیده نمی شود نه این که یک مدیر نظرش را بدهد و بدون جواب مستدل و یا هماهنگی از طریق تلفن و غیره، با واسطه یک راست به سراغ تأسف رفت. شهداء نه دفتر داشتند و نه دستک. یک کوله پشتی و یک اسلحه و جانی که در این راه هدیه کردند.
درود بر شهدای اسلام در هر مقطع از زمان
خدایا شهداء را ازما راضی بگردان/آمین یا رب العالمین
سلام
آیا این دو بزرگوار نمی توانستند این مسِله را با تلفن حل کنن. چرا در زمان انتخابات جو را متشنج می کنند
باید از خود آن عزیزان سوال کرد.
Beats Pro first beam with a hih-tstrenggh engineering plastic, reducing the weight of the headset at the same time to ensure the strength of the headset, with head beams inside of two proteins headrests, effectively slowing the discomfort caused due to prolonged wear. It is worth mentioning that the first beam arm out can be folded for itself, not the headphones, this design is very easy way.
