امروز : یکشنبه,۳۰ام اردیبهشت ۱۴۰۳

وضعیت بحرانی در جنگل ها و مراتع کشور

مطالعات نشان می دهد که، بعد از ملی شدن جنگل­ها و مراتع  و آزاد شدن دامداران عشایری و روستایی و نبودن ناظر که بتواند بر مرتع نظارت کند ،  رقابت های نا سالم منجر به تخریب مراتع گردید. از طرفی هیچگونه سازوکاری برای تبادل اندیشه ها و تجربه ها میان مرتع داران  وجود ندارد و مجریان طرح های مرتعداری از اقدامات یکدیگر کاملاً بی خبرند……

16 آگوست 2015

در ایران قبل از ملی شدن مراتع، عشایر به طور سنتی در مراتع ییلاقی، قشلاقی و میان بند حق چرا داشتند و بهره برداری از هر مرتع به طایفه و عشیره خاصی تعلق داشت. در آن موقع مالکیت مراتع خصوصی و در اختیار خوانین قرار داشت که با دریافت حق علف چر، مراتع را به سایر دامداران واگذار می نمودند.


بعد از ملی شدن منابع طبیعی، مراتع زیر نظر دولت قرار گرفت. دولت بعد از مدتی با صدور پروانه چرا به صورت مشاع و با حدود معین برای دامداران هر منطقه مراتع را به آن ها واگذار نمود. با این حال هنوز هم عشایر منطقه به صورت عشیره ای هر قسمت را متعلق به خود می دانند. اما با تغییر مالکیت در جنگل ها و مراتع به دلایل متعددی که در ادامه ذکر می گردد، این عرصه مهم از منابع طبیعی دچار تغییر و تحولات کمی و کیفی گردید.  دلایل و مواردی که در ادامه می آید برخی به خودی خود ناشی از تغییر مالکیت در عرصه جنگل­ها و مراتع نیست اما ، این تغییر مالکیت بر روند آن ها افزوده است.

مطالعات نشان می دهد که، بعد از ملی شدن جنگل­ها و مراتع  و آزاد شدن دامداران عشایری و روستایی و نبودن ناظر که بتواند بر مرتع نظارت کند ،  رقابت های نا سالم منجر به تخریب مراتع گردید. از طرفی هیچگونه سازوکاری برای تبادل اندیشه ها و تجربه ها میان مرتع داران  وجود ندارد و مجریان طرح های مرتعداری از اقدامات یکدیگر کاملاً بی خبرند.

قبل از  اجرای قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع، نظام حاکم بر چرا،  به دلیل وجود ناظر ،  تناوب چرایی و استراحت دادن به مراتع باعث حفظ و نگهداری مرتع می شد، اما پس از اعلام ملی شدن  جنگل ها و مراتع سیستم چرایی به هم خورد. مطالعات نشان می دهد که تعداد دام تا ۱۶ برابر ظرفیت مراتع افزایش یافته است.

تعارض بین روستائیان و عشایر به دلیل ملی شدن مراتع و صدور پروانه مجانی،  منجر به رقابت ناسالم بهره برداری از جنگل ها شد که خود تدریجاً منجر به تخریب مراتع گردید. تعارضات به وجود آمده بین دامداران روستایی و عشایری بر سر بهره برداری از حریم مراتع عمومی باعث گردید که دامداران روستایی و عشایری به ترتیب از آن استفاده کنند.

یکی از علل نابودی مراتع توسعه بی رویه دیم کاری و شخم زدن مراتع در گذشته است. مردم بعد از ملی شدن مراتع تا توانستند مرا تع را شخم زدند و به دیم زار تبدیل نمودند.  بنابراین بهره برداران کشاورزی که در مراتع دارای زمین های کشاورزی بودند، توانستند زمین های خود را به کاشت غلات دیم اختصاص دهند. در زمین هایی که در مناطق خشک قابل کشت نیستند، پیشرفت های انجام گرفته در زمینه بهداشت، سالم سازی محیط، بهبود تغذیه، ایجاد ارتباطات و هم چنین نهادهای وارد کننده و کمک های خارجی منجر به افزایش جمعیت قابل توجه انسان و دام گردیده است که به نظر می رسد بهره وری بیش از حد از این اراضی و دیم زارها بدون توجه به ظرفیت آن ها و بدون انجام فعالیت های اصلاحی به روند بیابان زایی شتاب بیشتری می دهد. مثلاً در مطالعه ای که در زاگرس صورت گرفته نتیجه گیری شده است که ۲۵  درصد زیر اشکوب جنگل منطقه به موجب کشاورزی که بر روی آن ها صورت گرفته ،  به دلیل شخم خوردن هر ساله زمین، امکان زادآوری از بین رفته است.

مزید بر آن ،  چرای مفرط ناشی از وارد نمودن مازاد بر ظرفیت واقع و توقف بیش از حد دام در مراتع است. این امر از عوامل مهم و تدریجی تخریب مراتع است. بعد از ملی شدن جنگل ها  و مراتع به دلایل ذکر شده  و مهم تر از همه بی تفاوتی دولت در این امر( به صورت ویژه  رعایت سیستم چرا)، بیش از حد ممکن بر ظرفیت مراتع( از نظر زمان چرا) دام در مراتع نگهداری می شود که این امر موجب تخریب مراتع شده و سالیانه از میزان حجم آن و نیز کیفیت آن کاسته می شود.

  تعداد واحد دامی در سطح معینی از مراتع بایستی متناسب با تولید علوفه مرتع  باشد. افزایش تراکم دام در واحد سطح مراتع و چرای بی رویه و خارج از فصل از دلایل تخریب مراتع عشایری است. چنان چه از مرتع بیش از ظرفیت آن بهره وری شود، تعادل بین فشار وارده و توان زادآوری مرتع به هم می خورد و مرتع به تدریج رو به تخریب می رود. این امر نیز مثل سایر قسمت های بالا پس از تغییر مالکیت این سیستم به دولت موجب تخریب مراتع کشور گردید.

چرای زودرس گیاهان مرتعی که عمدتاً هنگامی که تنها چند برگ از محور اصلی و یا محورهای فرعی بنیان گذاری شده اند،  باعث می شود تا با از بین رفتن این برگه ها، جوانه های مستقر شده در پای گیاه به دلایل عدم ذخائر کافی، افت شدید عمل نور، به هم خوردن تعادل و همبستگی های طیفی و… نتوانند رشد نمایند.

بوته کنی برای سوخت و سایر مصارف روستاییان قطع درختان برای ساخت خانه و سوخت و مواردی چون گیاهان خوراکی منجر به تخریب مراتع و تشدید فرسایش خاک ها شد. بوته کنی در قبل از ملی شدن جنگل ها و مراتع تابع قانون نانوشته خاصی بود که کمتر به منابع طبیعی صدمه وارد می آورد، اما با تغییر مالکیت و کوتاهی دولت و بی انگیزه شدن مردم و از طرفی تغییر سیستم بهره برداری در روستا ها و عشایر ،  بوته کنی و تهیه هیزم موجب آسیب فراوانی مراتع گردید.

هم چنین ، اگر بلافاصله بعد از ذوب شدن برف ها در مراتع ییلاقی و حتی هنگام بارندگی دام را وارد مرتع کنند، چون گیاهان هنوز در حال گل دهی هستند، علف های تازه زیر سم دام ها کوبیده می شوند و موجب از بین رفتن سبزی ها و هم چنین سفت شدن خاک و غیر قابل نفوذ بودن آن می شود.

افزایش قیمت نفت و ورود پول به جامعه،  بدون آن که برنامه ای اصولی در جهت توسعه منطقی در بر داشته باشد،  منجر به باز شدن راه ها و ورود تراکتور  به زمین­ها شد و هم چنین افزایش جمعیت منجر به تخریب مراتع  در قدیم گردید.

از طرفی،  به هم خوردن ساختار ایلی و ایجاد رقابت بین روستائیان و عشایر بعد از ملی شدن جنگل ها و مراتع از علل مهم تخریب مراتع بود. به دیگر سخن خلأ ناشی از فقدان مدیریت سازمان سنتی در سطوح ایل و طایفه باعث شد که سطوح میانی تشکل های سنتی،  جای خالی سطوح از بین رفته را پر کرده و آن­ها همان نقش ها و کارکرد ها را برعهده گیرند و نیز مواردی چون:

 عدم کنترل در سال های آخر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی۵۷

  بالا رفتن جمعیت دام در اثر کمک های اعتباری

 برداشتن موارد کنترلی از مراتع به عنوان توسعه دامداری و زراعت

    عدم نظارت بر طرح اعلام شده؛ اعلام اجرای طرح های دیم کاری بدون آن که بر آن نظارت شود، منجر به هرج و مرج در مراتع گردید.  

   اما بحث داغ این روز ها در جنگل های کشور بخصوص در منطقه رویشی زاگرس، مسئله آتش سوزی های پی در پی در جنگل هاست. یکی مهمترین از راه های نابودی مراتع آتش سوزی است که متأسفانه در سال های اخیر چندان بدان توجه نمی گردد. در گذشته روشن کردن آتش در مراتع تابع قوانین  خاص خود بوده است. چوپانان در جاهای بدون علف و غیر بادگیر و جاهای دارای مانع آتش روشن کرده و پس از ترک محل، آتش را خاموش می کردند. آنان تا از خاموش بودن آن مطمئن نمی­شدند، آن مکان را ترک نمی کردند. اما امروزه به هرکس می نگری گناه را برگردن دیگری می اندازد!

چه باید کرد؟

مطالعات ما نشان می دهد،  سالیانه میلیون ها هکتار از جنگل ها و مراتع ما کم می شود،  به همین میزان نیز بر بیابان های ما افزوده می گردد! زیرا بعد از ملی شدن مراتع جنگل ها و مراتع به دلایلی که در بالا آمد،  به تدریج مراتع و جنگل ها رو به نابودی رفتند. این امر برای جامعه زاگرس که بیشترین منابع شان از طریق منابع طبیعی به دست می آید جنبه حیاتی دارد.

من معتقدم باید مراتع و جنگل ها به افراد منطقه برگردانده شود. البته این باید در چارچوب ضوابطی به همراه آموزش دانش بومی وتلفیق آن با دانش مدرن واگذار شود. برداشت از جنگل زمانی که در مالکیت باشد البته در تحت مدیریتی مانند مدیریت سنتی موجب حفاظت آن می شود. زیرا دولت ها چه قبل و چه بعد از انقلاب در کشور ما  نشان داده اند که نمی توانند، از این منابع طبیعی خدادادی به درستی محافظت کنند،  بلکه به طور مستقیم و غیر مستقیم در برخی جاها ، خود یکی از مهمترین عامل تخریب این منابع بوده اند! این در مطالعات صورت گرفته به خوبی مشاهده شده است.

دراین خصوص باید مطالعاتی در سطح گسترده صورت گیرد. این مطالعه باید به صورت عمقی و کیفی باشد تا به بطن و درون جامعه رسوخ کرده تا بتوانند به مسایل آنان پی برده و سپس با کمک  مردم با توجه به موقعیت منطقه از طریق یکی از راه های کاربردی تر اقدام به پیاده سازی نمایند. در این راهبرد پیشنهادی بایستی سلسله مراتب مشابه دوران ارباب- رعیتی اما متناسب با وضعیت موجود پیاده شود. مثلاًٌ از دو گروه رهبران محلی و رهبران فنی محلی استفاده نمود تا نظارت کافی در امر حفظ ،  بهره برداری و جلوگیری از تخریب  صورت گیرد.

سپس ترکیبی از متخصصین علوم اجتماعی( توسعه، ترویج ، جنگل ها و مراتع و رهبران فنی و با همراهی رهبران محلی) آموزش های لازم در زمینه سیستم های سنتی بهره برداری بهینه و احیاء و استفاده مجدد داده شود.  نگارنده این سطور خود آمادگی صد در صد خود را برای آموزش دانش بومی و سنتی و مسایل بهره­برداری  را در کشور حاضر است بر عهده بگیرد و به طور مدیریت بحران به این مناطق بخصوص زاگرس ، رسیدگی نماید.

در این صورت به این آسانی جنگل ها و مراتع که حیات جامعه و موجودات زنده اند به راحتی توسط یک مشت آدم بی توجه و نیز معتادین ولگرد دچار طعمه حریق نمی شوند. 

من بیش از یک دهه با این مسایل در جنگل­ها، مراتع و آبخیزداری دست و پنجه نرم می کنم.  با نوشتن مقالات، کتاب، ترجمه، رساله و سایر سعی کردم اهمیت را به دولت در این بخش بفهمانم و نهایت به آن­ها بقبولانم. مدتی نیز این جریان پیشرفت خوبی داشت ، اما متأسفانه تغییرات « ایلی» در ساختار و بدنه دولت مانع از تمرکز بر هر  برنامه ای در کشور شده است!

من به مسئولین  مربوطه کشوری اعلام خطر می کنم. جنگل های کشور به ویژه زاگرس در معرض انقراض است، بخشی در مسایل مربوط به آفات و بیماری هاست،  بخشی سایر عواملی که انسان به نحوی در آن ها دخیل است. و اخیراً نیز جهنمی از آتش دامنگیر آن شده است. آن قدر این این موضوع برای من مشغله فکری شده است که گاهی اعضای خانواده ام در شهر دیگری تماس می گیرند و از آتش گرفتن جنگل­های یک منطقه به من خبر می دهند. آقایان شاغل در سازمان جنگل ها در مرکزکشور و در مراکز استان و شهرستان به اندازه یک انسانی که هیچ مسئولیت قانونی ندارد ، برای این منابع دلسوزی نمایند. این سؤال پیش می آید که نکند ارزش این این موضوع برای کارکنان این سازمان روشن نشده باشد که در آن صورت فاجعه مزید بر فاجعه است. امروز بجنبید که فردا خیلی دیر است.

نظرات
  1. Rayann 2016-08-15 12:55

    Haha, shouldn’t you be charging for that kind of kneedolgw?!

  2. سمانه 2017-10-09 09:33

     سلام.ممنون از مطالب خوبتون.لطفا منابع رو هم ذکر کنید

  3. ادمین . 2017-10-11 16:01

    با عرض معذرت به دلیل این که مطالب از کانال برداشته شده و بدون ذکر منبع اصلی در برخی سایت ها و جاهای دیگر منتشر می گردد، از ذکر منبع در این جا معذوریم

  4. سمانه 2017-10-09 09:34

    سلام.لطفا منابع رو ذکر کنید

نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب