امروز : شنبه,۶ام مرداد ۱۴۰۳

اگر بخاطر التهاب منطقه ممسنی و رستم نبودم جواب نماینده پایداری در مجلس را مستند می دادم

فعلاً بنا به احترام قانون دهانم بسته است. نه این که از رد صلاحیت بترسم. بلکه به خاطر این که اگر بخواهم جواب دندان شکنی به این فرد بدهم، جواب من موجب تشدید التهاب در فضای ممسنی و رستم می گردد. نمی خواهم رقبایم را این طور از میدان به در کنم.

12 ژانویه 2016

دیشب با دکتر جلال یوسفی در نقطه ای از تهران ملاقات کردم. از هر جا سخن گفتم تا در باره اوضاع سیاسی ممسنی و رستم جوابی بشنوم. اما جوابی نداد.


خواهش های مستمر من و دوستان ره به جایی نبرد. این بود که روی سخن را به طرف دیگری سوق دادیم. از ایشان خواهش کردیم که در باره یکی از نمایندگان فعلی مجلس که در دوره هشتم و نهم در مجلس شورای اسلامی از یکی از کلان شهرها انتخاب گردیده و به شدت در جناح پایداری هاست، سؤال کردیم. این بار هم جواب ندادند. اصرار ما به این پاسخ ایشان رسید که   فعلاً بنا به احترام قانون دهانم بسته است. نه این که از رد صلاحیت بترسم. بلکه به خاطر این که اگر بخواهم جواب دندان شکنی به این فرد بدهم، جواب من موجب تشدید التهاب در فضای ممسنی و رستم می گردد. نمی خواهم رقبایم را این طور از میدان به در کنم. این سخنان دکتر یوسفی برای ما جالب بود! نماینده یک کلان شهر که نزدیک به دو هزار کیلومتر با ممسنی فاصله دارد چه ارتباطی به ممسنی دارد؟ از او علت و ارتباط را جویا شدیم. گفت به جای این حرف ها بروید دوتا استکان چای بیاورید تا با هم بخوریم! کمی به ما بر خورد نه به خاطر چای که واقعاً این فرد دوست داشتنی است و آوردن چای برای ایشان افتخار ماست بلکه برای این که یک فرد سیاسی، فرهنگی و علمی این طور عامیانه سخن می گوید. گلایه کردیم.گفت دوستان جوان من، شما مو می بینید و من پیچش مو. اگر من جواب این نماینده تند رو را بدهم، باید سند حرف خود را نیز ارایه نمایم. این امر به ضرر برخی کاندیداهای منطقه خواهد بود. اصرار کردیم. گفت اگر فشار را ادامه بدهید، می گویم از این اتاق بیرونتان کنند( با خنده) و بعد صورتم را بوسید و گفت من مخلص شما هستم. من گفتم برای رأی بوسیدی ؟ گفت نه برای این بوسیدم که از رو بروی و دست از جانم برداری. گفتم در زمان آزاد شدن تبلیغات آیا حاضری این مطلب را بیرون بدهی ؟ گفت: خیر. بعد ازانتخابات هم این کار را نمی کنم. اما اگر طرف مورد نظر در ممسنی و رستم پایش را از گلیمش بیرون گذاشت که نمی گذارد به خدش تذکر می دهم. از توسعه و برنامه هایش پرسیدیم. گفت در زمان تبلیغات انتخابات. گفتیم، به نظر خودت چقدر احتمال تأیید صلاحیت خود را می دهی؟ گفت سال ها درس خواندم. آمارهای متعدد را کنار همگذاشتم. در فورمول ها قرار دادم اما در این رابطه این آمارها بر خلاف آن چیزی است که از صندوق بیرون می آید. علتش را پرسیدیم گفت مرا به حرف بیاورید. اما اگر رد صلاحیت شدم، می گویم شما ها موجب آن هستید( خنده). در آخر یک پایش را که درد می کرد، با دستش بر روی پای دیگرش گذاشت و جدی تر صحبت کرد و گفت ، بیایید دست به دست هم بدهیم و خارج از طایفه گرایی و این که چه کسی به مجلس می رود خودمان منطقه مان را بسازیم. در گرما گرم گفتگو بودیم که ایشان را به جلسه ای دعوت کردند و ما چیزی دستگیرمان نشد. حتی از انصراف هم پرسیدیم نفهمیدم چه شد. این مطلب را برای سایتی که منتسب به اوست می فرستم ، اما بعید می دانم منتشر کنند زیرا شنیده ام دکتر یوسفی قبل از انتشار مطالبش آن ها را بررسی می کند. یا علی مدد

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب