ارتباط مستقیم معنیداری میان میزان رشد جمعیت شهری و مسایل زیستمحیطی وجود ندارد. در طول چند دهه گذشته بسیاری از شهرهای بزرگ جهان با اینکه نرخ رشد شهری کندی را تجربه کردهاند ولی بسیاری از مسایل محیط زیست شهری در این شهرها بدتر شده است. برعکس، شهرهایی چون کوریتیبا و پورتو آلگره در برزیل علیرغم اینکه رشد جمعیتی سریعی را تجربه کردهاند ولی با مسایل زیستمحیطی بهطور جدی مواجه نشدهاند.
در میان مسایل زیستمحیطی چند مقوله در ارتباط بازتوزیع جمعیت قرار میگیرد. از طرفی، با افزایش سهم مناطق کمتر توسعهیافته از کل جمعیت جهان و با افزایش فشار بر منابع زیستمحیطی، موجبات زوال و نابودی این منابع فراهم میشود.
از سوی دیگر، بازتوزیع جمعیت از طریق مهاجرت نیز موجب انتقال فشارهای نسبی اعمالشده بر محیط زیست بومی شده، فشار را در بعضی مناطق تسهیل و آن را در مناطق دیگر افزایش میدهد. در نهایت این که شهرنشینی سریع، بهویژه در مناطق کمتر توسعهیافته، به آسانی توسعهی زیربنایی [۱] و تنظیمات زیستمحیطی [۲] را بیقاعده میسازد و در نتیجه منجر به سطوح بالایی از آلودگی آب و هوا [۳] میشود.
در مناطق بسیاری از کشورهای درحالتوسعه که پیشتر با کمبود زمینهای قابل کشت، آب آشامیدنی سالم و بهداشتی [۴]، و مواد سوختی کافی[۵] مواجه بودهاند، با افزایش تراکم جمعیت این کمبودها بیشتر خواهد شد. بهنظر میرسد محدودشدن منابع ارضی قابل کشت نیز ناشی از فشار جمعیت باشد. اصولاً در مناطقی که تراکم جمعیت درحال افزایش است، با به همخوردن رابطه بین شمار جمعیت و سطح زیرکشت و افزایش تراکم زیستی[۶] تقاضا برای زمینهای کشاورزی افزایش خواهد یافت که در نهایت منجر به جنگلزدایی خواهد شد.
جنبه دیگر توزیع جمعیت که در ارتباط با محیط زیست و منابع طبیعی است، شهرنشینی است. پیامدها و مسایل زیستمحیطی ناشی از گسترش شهرنشینی هم مثبت و هم منفی است. تأثیر مثبت آن به این صورت است که گسترش شهرها موجب بهبود وضعیت حملونقل، مسکن، خدمات رفاهی، توزیع کالاها و تأمین خدمات میشود. برای مثال، از آنجا که جریانهای حملونقل با پراکندگی جمعیت افزایش مییابد، تأثیرات زیستمحیطی مرتبط با حملونقل از جمله مصرف سوختهای فسیلی و انتشار گازهای گلخانهای، میتواند با افزایش تمرکز در چند شهر بزرگ کاهش یابد.
از آنجا که شهرهای بزرگ منابع و توجه دولتی بیشتری را به خود جلب میکنند، مقامات محلی در شهرهای کوچک قابلیت تضمین کافی و کارآمد تهیه آب، بهداشت، و گردآوری زباله را ندارند.
بررسیهای موردی در برزیل نشان میدهد که مسایل زیستمحیطی، بهویژه در شهرهایی که مناطق مسکونی جدید خیلی سریع رشد میکنند، شدید است زیرا به ندرت ممکن است که نهادهای دولتی قادر به مدیریت رشد سریع و تضمین تدارک کافی و کارآمد بهداشت محیط باشند. علاوه بر اینها، نسبت بازیافت[۷] موادغیرآلی[۸] به خاطر تمرکز جمعیت در شهرها بهآسانی صورت میگیرد. در نهایت، با فرض کنترل توسعه فیزیکی شهرها، تراکم بالای واحدهای مسکونی به حفظ طبیعت و زیستگاه پیرامون مناطق شهری کمک خواهد کرد. برای مثال، فرض کنید تمام ساکنین مراکز شهری جهان در تراکم بسیار پایینی در سطح کره زمین پراکنده میبودند.
با تمام اینها، شهرنشینی دارای آثار و عوارض منفی نیز هست. دستکم چهار حوزه عمومی از پیامدهای زیستمحیطی ناشی ازتراکم بالای جمعیت با توسعه فیزیکی شهرها همراه است که در این جا به آنها اشاره میشود:
الف. زبالههای تولیدشده به وسیله چنین جمعیتهای متراکمی فراتر از آن است که به آسانی توسط محیط اطراف جذب شود. همچنین سطوح بالای آلودگی هوا، که مشخصه بسیاری از کلانشهرهاست، نشاندهنده آن است که محیط زیست توانایی جذب ضایعات و آلودگیهای ناشی از تراکم بالای مصرفکنندگان و فرآیندهای تولیدی را ندارد.
ب. آهنگ رشد سریع جمعیت شهری، بهویژه در کشورهای درحالتوسعه، علاوه بر اندازه و حجم کلان شهرها عمدتاً مانع توسعه زیرساختهای مناسب و کارآمد یا مکانیزمهای کارآمد برای کنترل تأثیرات تراکم جمعیت بر محیط زیست میشود. برای مثال، افزایش سریع تراکم جمعیت شهر کراچی[۹] پاکستان، با جمعیتی حدود ۱۰ میلیون نفر، سیستم فاضلاب را بهطور کامل از کار انداخته و اغلب به دلیل خرابی و پربودن لولههای فاضلاب تنها ۱۵ درصد از ظرفیت آن مورد استفاده قرار میگیرد و بالاخره این که بخش زیادی از این فاضلابها در نهایت موجب آلودگی آب آشامیدنی[۱۰] میشود زیرا به داخل زمینهای اطراف نشت میکنند. این آلودگی خود منشاء بسیاری از بیماریهایی چون اسهال، وبا، حصبه و هپاتیت A و E است که از طریق آب به وجود میآید. شاید به همین خاطر است که در کشورهای درحالتوسعه یکی از علل اصلی مرگومیر کودکان و اطفال بیماریهایی است که از طریق آب منتقل میشود.
پ. شهرنشینی اغلب منجر به تغییر الگوهای آب و هوایی و اقلیم منطقهای میشود. تمرکز سطوح مصنوعی مثل آجر[۱۱] و بتن[۱۲] جایگزین زمینههای طبیعی میشود و از طریق ایجاد جزایر حرارتی [۱۳]الگوهای مبادله حرارت را تغییر میدهد. در شهرهای با بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت، میانگین سالانه دما دستکم چهار درجه فارنهایت بیشتر از مناطق روستایی اطراف است. این تغییرات میتواند شرایط اقلیمی، جریان آب، تنوع گیاهی و حیوانی، و همین طور بهداشت و سلامتی انسان را به خطر اندازد.
ت. گسترش بیرویه و بدون برنامه شهرنشینی، میتواند به تغییرات چشمگیر خاک و زمین به خاطر سکونت و ساختمان سازی یا اهداف دیگری چون کشاورزی منجر شود. طی سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۹۲، ۱۶ میلیون اکر از جنگلها، زمینهای زیرکشت و فضاهای باز به خاطر توسعه فیزیکی شهرها و موارد استفاده دیگر تخریب شده است.
با توجه به آنچه که گفته شد، باید گفت که ارتباط مستقیم معنیداری میان میزان رشد جمعیت شهری و مسایل زیستمحیطی وجود ندارد. در طول چند دهه گذشته بسیاری از شهرهای بزرگ جهان با اینکه نرخ رشد شهری کندی را تجربه کردهاند ولی بسیاری از مسایل محیط زیست شهری در این شهرها بدتر شده است. برعکس، شهرهایی چون کوریتیبا و پورتو آلگره [۱۴] در برزیل علیرغم اینکه رشد جمعیتی سریعی را تجربه کردهاند ولی با مسایل زیستمحیطی بهطور جدی مواجه نشدهاند.
روابط میان شهرنشینی و فرسایشهای زیستمحیطی دربرگیرنده تعامل محیط طبیعی و ساخته شده و عوامل و زمینههای اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی است. اکوسیستم منطقهای که در آن شهر واقع شده یک تعیینکننده اساسی است. تنوع در اکوسیستمها ارائه یک تیپولوژی ساده قابل کاربرد برای تمام مسایل زیستمحیطیای که در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان وجود دارد، مشکل میسازد. از طرف دیگر، چنان چه رشد شهرنشینی در مناطق کمتر توسعهیافته پایین و تمرکز صنعتی هم خیلی زیاد نباشد، به خاطر فقدان یک دستگاه تنظیم و برنامهریزی مؤثر، تولید صنعتی خیلی سریع افزایش خواهد یافت. در چنین شرایطی، رشد سریع تولیدات صنعتی مسایل زیستمحیطی مرتبط با آلودگی صنعتی را تشدید خواهد کرد، زیرا برای توسعه و گسترش بنیانهای قانونی برای کنترل آلودگی و توسعه ساختار نهادی برای اجرای آن زمان لازم است.
[۱]– Infrastructure Development
[۲]– Environmental Regulations
[۳]– Air and Water Pollution
[۴]– Clean Water
[۵]– Sufficient Fuelwood
[۶]– Biological Density
[۷]– Recycling
[۸]– Inorganic Materials
[۹]– Karachi
[۱۰]– Driniking Water
[۱۱]– Brick
[۱۲]– Concrete
[۱۳]– Heat Islands
[۱۴]– Curitiba and Porto Alegre