نتایج به دست آمده از بررسی دادهها و آمارهای موجود کشور نشاندهنده افزایش سریع تعداد جمعیت ساکن در مناطق شهری و در نتیجه افزایش میزان شهرنشینی در دهههای اخیر بوده است. افزایش جمعیت شهرنشین در ایران در سه شیوه ممکن یعنی رشد طبیعی، مهاجرت روستا – شهری و تبدیل مناطق روستایی به شهر یا الحاق مناطق حاشیه شهرها به شهر قابل توجیه است.
جلال یوسفی
مقدمه
توزیع جمعیت در خاک یک کشور به عوامل تاریخی و ویژگیهای زمانی بستگی دارد. در حالیکه ساکنان اولیه زمین تنها به خاطر امکانات تغذیه، شرایط آب و هوایی و جغرافیایی در یک منطقه خاص ساکن میشدند اما جمعیتهای کنونی به دلایل متفاوتی در یک منطقه مستقر میشوند. فرآیند تغییر نحوه زندگی انسان از گروههای چادرنشین به جوامع یکجا نشین، با اهلی کردن گیاهان و حیوانات آغاز شد. توسعه کشاورزی در چند هزار سال قبل منجر به ظهور نخستین شهرها شد زیرا توانایی تولید غذا در محل، امکان اسکان دایمی را میسر ساخت. با این حال در طول تاریخ، جمعیت به طور گستردهای در مناطق قابل سکونت جهان پراکنده شد اما تنها در قرن بیستم بود که فرآیند برنامهریزی توزیع جمعیت در هر کشور مورد توجه قرار گرفت. طی قرن بیستم و با ظهور کلانشهرها و مناطقی با تراکم جمعیتی بالا، نیاز به آگاهی از توزیع جمعیت و تجزیه و تحلیل آن احساس شد زیرا مناطق پر ازدحام، برنامهریزی دقیقتر خدمات عمومیو توجه بیشتر به راهبردهای محیطزیستی درازمدت را میطلبید.
رشد امکانات بهداشتی و تأمین نیازهای خوراکی به دنبال دگرگونی در ابزارهای تولید، زمینه مناسبی برای افزایش جمعیت فراهم ساخت. رشد بالای جمعیت در دنیا بهویژه در کشورهای پیشرفته طی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، اندیشه کنترل جمعیت متأثر از دیدگاه مالتوس را تقویت کرد. این افزایش جمعیت که متناسب با ساخت زندگی آن دوران یعنی روستایی – زراعی نبود، منجر به آغاز مهاجرتهای روستا – شهری و حتی بین قارهای (از قاره اروپا به آمریکا) شد و مهاجرتها در شکلگیری سکونتگاههای جدید و افزایش جمعیت شهرهای قدیمی کارساز افتاد. پس از تثبیت صنعتی شدن و بهرهگیری از ابزارهای نوین در بخش کشاورزی و دیگر فعالیتهای روستایی آهنگ رشد مهاجرتهای روستا – شهری در آن کشورها کاهش یافت. از این به بعد با افزایش فاصله بین کشورهای توسعهیافته و کشورهای توسعه نیافته از یکسو و نابرابری و تفاوت داخلی در درون کشورهای توسعه نیافته از سوی دیگر، مهاجرت روستا – شهری در این کشورها فزونی گرفت به گونهای که علاوه بر تشکیل کلان شهرهای غیرسازمانیافته، پدیدههایی مانند بیکاری، فقر، حاشیهنشینی و انحرافها را دراین شهرها موجب شد.
شهرنشینی، جامعه ایران را طی سه دهه گذشته دستخوش تحولات زیادی ساخته است درحالی که خود شهرنشینی در ارتباط با پدیده دیگری همچون رشد جمعیت، قابل بررسی است. در واقع ایران طی دهههای اخیر با این دو پدیده مرتبط به هم یعنی افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی مواجه بوده است. این دو به صورت متقابل بر یکدیگر اثر نهاده و ترکیب و توزیع جمعیت کشور را تحت تأثیر قرار دادهاند.
فرایند تحولات جمعیتی کشور ایران
ایران در طول تاریخ با دشواریهای محیطی و غیرمحیطی بسیاری روبهرو بوده است که تا حدود زیادی برجمعیت، رشد یا کاهش آن تأثیر داشتهاند. در گذشته عوامل طبیعی و محیطی همچون بیماریهای واگیر، خشکسالیها، قحطیها و حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله و عوامل غیرمحیطی مانند جنگ و درگیریهای محلی و منطقهای و تا حدودی مهاجرتها بر جمعیت ایران مؤثر بودهاند. براساس آمارهای موجود و برآوردهای انجام شده از جمعیت ایران از سال ۱۲۶۰ تا ۱۳۰۰ شمسی نرخ رشد جمعیت ایران بسیار پایین بوده است. رشد جمعیت در ایران در شرایط نابسامان طبیعی و قحطیها، بیماریهای واگیر و کشنده، آرام و کند بوده است. در بین سالهای ۱۱۷۹ تا ۱۲۷۹ شمسی جمعیت کشور در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد. رشد پایین و ثابت جمعیت سال ۱۳۰۰ و قبل از آن، از سال ۱۳۰۵ متحول شد و تا سال ۱۳۳۵ رو به افزایش بود و تا سال ۱۳۴۵ نیز رشد ۳٫۱ درصدی خود را حفظ کرد اما برنامههای کنترل جمعیت باعث کاهش آن( هرچند بسیار محدود) در سرشماری سال ۱۳۵۵ شد. با پیروزی انقلاب اسلامیو اجرای سیاستهای جدید کنترل جمعیت از یکسو و بروز جنگ ایران و عراق، متوسط رشد سالانه افزایش یافت و به ۳٫۹ درصد در سرشماری سال ۱۳۶۵ رسید. از دهه هفتاد بهطور مجدد سیاستهای کنترل موالید به اجرا گذارده شد و منجر به کاهش متوسط رشد جمعیت به رقم ۱٫۶ درصد طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ شده است. تعداد جمعیت کشور نیز همچون نرخ رشد جمعیت طی سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۳۰۰رشد کندی تجربه کرده و از ۷۶۵۴ هزار نفر به ۹۷۰۷ هزار نفر رسیده است. از این سالها به بعد، با کنترل مرگ و میر و توسعه بهداشت در اثر بهرهگیری از برخی امکانات جدید و در نتیجه افزایش ایران در طول تاریخ با دشواریهای محیطی و غیرمحیطی بسیاری روبهرو بوده است که تا حدود زیادی برجمعیت، رشد یا کاهش آن تأثیر داشتهاند. در گذشته عوامل طبیعی و محیطی همچون بیماریهای واگیر، خشکسالیها، قحطیها و حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله و عوامل غیرمحیطی مانند جنگ و درگیریهای محلی و منطقهای و تا حدودی مهاجرتها بر جمعیت ایران مؤثر بودهاند. براساس آمارهای موجود و برآوردهای انجام شده از جمعیت ایران از سال ۱۲۶۰ تا ۱۳۰۰ شمسی نرخ رشد جمعیت ایران بسیار پایین بوده است. رشد جمعیت در ایران در شرایط نابسامان طبیعی و قحطیها، بیماریهای واگیر و کشنده، آرام و کند بوده است. در بین سالهای ۱۱۷۹ تا ۱۲۷۹ شمسی جمعیت کشور در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد. رشد پایین و ثابت جمعیت سال ۱۳۰۰ و قبل از آن، از سال ۱۳۰۵ متحول شد و تا سال ۱۳۳۵ رو به افزایش بود و تا سال ۱۳۴۵ نیز رشد ۳٫۱ درصدی خود را حفظ کرد اما برنامههای کنترل جمعیت باعث کاهش آن(هرچند بسیار محدود) در سرشماری سال ۱۳۵۵ شد. با پیروزی انقلاب اسلامیو اجرای سیاستهای جدید کنترل جمعیت از یکسو و بروز جنگ ایران و عراق، متوسط رشد سالانه افزایش یافت و به ۳٫۹ درصد در سرشماری سال ۱۳۶۵ رسید. از دهه هفتاد بهطور مجدد سیاستهای کنترل موالید به اجرا گذارده شد و منجر به کاهش متوسط رشد جمعیت به رقم ۱٫۶ درصد طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ شده است. تعداد جمعیت کشور نیز همچون نرخ رشد جمعیت طی سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۳۰۰رشد کندی تجربه کرده و از ۷۶۵۴ هزار نفر به ۹۷۰۷ هزار نفر رسیده است. از این سالها به بعد، با کنترل مرگ و میر و توسعه بهداشت در اثر بهرهگیری از برخی امکانات جدید و در نتیجه افزایش رشد جمعیت، تعداد مطلق جمعیت نیز به سرعت افزایش یافت و در نهایت به رقم ۷۰۴۹۶ هزار نفر در سال ۱۳۸۵ رسیده و میتوان گفت که جمعیت کشور طی ۸۰ سال اخیر هفت برابر شده است. جدول و نمودار شماره یک تعداد جمعیت و متوسط رشد سالانه جمعیت کشور را از سال ۱۲۶۰ تا ۱۳۸۵ نشان میدهد(مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن، سرشماری سالهای ۱۳۳۵، ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵).
عوامل مؤثر بر افزایش میزان شهر نشینی
یکی از نظریات مهم در مورد شهر و شهرنشینی،مفهوم «انقلاب شهری» گوردون چایلد است. از نظر وی پیدایش شهرها با دو انقلاب عظیم در ساخت اقتصادی و سازمانهای اجتماعی همراه بوده است و این دو تحول خود پیامد رشد جمعیت بود. از نظر چایلد ویژگی متمایز کننده روستا از شهر عبارت است از:
افرادی مانند رابرت آدامز با انتقاد از چایلد، برخی ویژگیهای یادشده را مربوط به شهرهای غیرمتمدن میداند.
اوبرای [۱]اجزای تشکیل دهنده رشد جمعیت شهری را شامل سه منبع مشخص میداند:
خالص مهاجرت (مهاجران وارد شده منهای مهاجران خارج شده)که شامل مهاجران روستایی و سایر کشورها میشود.
افزایش طبیعی جمعیت (موالید منهای مرگ و میر) که شامل افزایش طبیعی جمعیت بومی، جمعیت مهاجران و مناطق باز تعریف شده است.
باز تعریف جمعیت شهری که شامل پیوستگی در جمعیت شهری و تعریف جمعیت شهری است.
از نظر اوبرای دو جزء نخست یعنی افزایش طبیعی و مهاجرت خالص مهمترین عوامل در رشد جمعیت شهرهاست و رشد جمعیت شهرنشین بهویژه در کشورهای در حال توسعه بیشتر به واسطه افزایش طبیعی صورت میگیرد. در مرحله نخست یعنی زمانی که سطح شهرنشینی پایین و میزان افزایش طبیعی جمعیت شهر و روستا بالاست، خالص مهاجرت به طور کلی بیش از افزایش طبیعی در افزایش جمعیت شهری نقش دارد. در مرحله میانی رشد شهرنشینی، افزایش طبیعی نقش مسلط دارد و در مرحله پایانی که شهرنشینی در سطحی بالا و آهنگ افزایش طبیعی جمعیت پایین است، بهاحتمال، رابطه معکوس و دوباره خالص مهاجرت عنصر اساسی رشد جمعیت شهری میشود( همان).
جمعیت مجموعه شهرها از چهار عامل نشأت میگیرد: اول، جمعیت مقیم شهر و افزایش طبیعی آن (تفاضل موالید و مرگ و میر) طی مدت معین. دوم، مهاجرتهایی که از نقاط دیگر اعم از شهر و روستا و حتی سایر کشورها به شهرها صورت میگیرد. سوم، ادغام حومهها و اقمار شهری به محدوده شهرها و چهارم، تبدیل نقاط روستایی به شهر در نتیجه رشد شهری و جاذبه جمعیتی شهرها و در نتیجه فرارفتن از ضابطه حداقل جمعیت شهری( امانی، ۱۳۸۰).
در مجموع پدیده افزایش شهرنشینی را در کشور میتوان معلول عواملی نظیر مهاجرت روستاییان به شهرها به دلیل توسعه صنعتی، اسکان و تمرکز عشایر در شهرهای نوبنیاد، تبدیل شدن تعدادی از نقاط روستایی به شهر و استحاله آبادیهای اطراف شهرهای بزرگ دانست( همان).
یکی از عوامل افزایش میزان شهرنشینی در کشور افزایش طبیعی جمعیت نقاط شهری است. اطلاعات سازمان ثبت احوال کشور نشان میدهد که طی دوره ده ساله ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ در نقاط شهری کشور، تعداد ۸۳۲۸ هزار مورد موالید و ۲۶۷۲ هزار مورد مرگ ومیر داشتهایم. بنابراین طی دوره یادشده تعداد ۵۶۵۶ هزار نفر بهطور طبیعی به جمعیت شهرهای کشور اضافه شده است.
یکی دیگر از عوامل مهم مؤثر بر افزایش میزان شهرنشینی مهاجرت از سایر نقاط به نقاط شهری است. براساس اطلاعات سرشماری سال ۱۳۸۵ طی دوره ده ساله سرشماریهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ در مجموع ۱۲۱۴۸۱۴۸ نفر در کشور جابهجا شدهاند، از این تعداد ۳۳۹۴۰۹۶ نفر از نقاط روستایی نقل مکان کردهاند و اکثر قریب به اتفاق آنان در نقاط شهری ساکن شدهاند( همان).
تعداد ۸۳۸۹۶۷۶ نفر از نقاط شهری مهاجرت کردهاند و در سایر نقاط که بیشتر شهرهای بزرگ است، سکونت گزیدهاند، تعداد ۲۶۰۴۹۵ نفر از خارج از کشور به داخل مهاجرت کردهاند و در نهایت تعداد ۱۰۳۸۸۱ نفر مهاجر داشتهایم که مبداC مهاجرت آنان نامشخص بوده است.
یکی دیگر از عوامل مهم مؤثر بر افزایش میزان شهرنشینی مهاجرت از سایر نقاط به نقاط شهری است. براساس اطلاعات سرشماری سال ۱۳۸۵ طی دوره ده ساله سرشماریهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ در مجموع ۱۲۱۴۸۱۴۸ نفر در کشور جابهجا شدهاند، از این تعداد ۳۳۹۴۰۹۶ نفر از نقاط روستایی نقل مکان کردهاند و اکثر قریب به اتفاق آنان در نقاط شهری ساکن شدهاند.
تعداد ۸۳۸۹۶۷۶ نفر از نقاط شهری مهاجرت کردهاند و در سایر نقاط که بیشتر شهرهای بزرگ است، سکونت گزیدهاند، تعداد ۲۶۰۴۹۵ نفر از خارج از کشور به داخل مهاجرت کردهاند و در نهایت تعداد ۱۰۳۸۸۱ نفر مهاجر داشتهایم که مبداC مهاجرت آنان نامشخص بوده است( همان).
همان گونه که عنوان شد یکی از مهمترین عوامل افزایش میزان شهرنشینی تبدیل نقاط روستایی به نقاط شهری است. در سال ۱۳۳۵ در مجموع در کشور، ۱۹۹ نقطه شهری وجود داشته است که در سالهای ۱۳۴۵، ۱۳۵۵، ۱۳۶۵، ۱۳۷۵ و ۱۳۸۵ به ترتیب به ۲۷۲، ۳۷۳، ۴۹۶، ۶۱۲ و ۱۰۱۶ نقطه شهری افزایش یافته است. جدول شماره ۲ تحولات تعداد و نرخ رشد شهرهای کشور را به تفکیک سال نشان میدهد همانگونه که از اطلاعات جدول برمیآید افزایش تعداد شهرها تا سال ۱۳۷۵ روندی ملایم داشته است و به یکباره در سال ۱۳۸۵ به شدت افزایش مییابد (۶۶ درصد افزایش از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵٫) از دلایل مهم افزایش سریع میزان شهرنشینی در سال ۱۳۸۵ افزایش تعداد شهرهای کشور است.
تحولات میزان شهر نشینی در ایران
برآوردهای انجام شده درخصوص تعداد جمعیت کشور نشان میدهد که تعداد جمعیت کشور در سال ۱۳۰۵، ۱۰۴۵۶ هزار نفر بوده است. از این تعداد ۱۹۹۷ هزار نفر (۱۹٫۱ درصد) در شهرها و ۸۴۵۹ هزار نفر (۸۰٫۹ درصد) در روستاها زندگی میکردهاند. رقم کل جمعیت کشور در سال ۱۳۳۵ که نخستین سرشماری عمومینفوس و مسکن انجام پذیرفت۱۸۹۵۵هزار نفر بوده است که از این تعداد ۵۹۵۴ هزار نفر (۳۱٫۴ درصد) در شهرها و ۱۳۰۰۱ هزار نفر ( ۶۸٫۶ درصد) در روستاها سکونت داشتهاند. رقم کل جمعیت کشور و میزان شهرنشینی طی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ همواره روند افزایشی داشته و کل جمعیت کشور درسرشماری عمومینفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، ۷۰۴۹۶ هزار نفر گزارش شده است که ۴۸۲۶۰ هزار نفر (۶۸٫۵ درصد) در نقاط شهری و ۲۲۲۳۶ هزار نفر (۳۱٫۵ درصد) در نقاط روستایی سکونت داشتهاند. موارد یادشده نشان از افزایش سریع میزان شهرنشینی در پنجاه سال اخیر دارد و ارقام بررسی شده در این دوره، نشاندهنده بیش از دو برابر شدن میزان شهرنشینی و هشت برابر شدن تعداد جمعیت شهری در کشور است. البته پیشبینی میزان شهرنشینی برای سالهای اخیر بسیار کمتر از رقم مورد انتظار بوده و میزان شهرنشینی موجود بیشتر از رقم مورد انتظار برای سال ۱۳۸۵ است. جدول شماره ۳ و نمودارهای شماره ۲ و ۳ تعداد و نسبت جمعیت به تفکیک منطقه محل سکونت و سال را نشان میدهد.
محاسبات به عمل آمده در خصوص میانگین نرخ رشد جمعیت شهری و روستایی و کل کشور (جدول۳ و نمودار۴)، نشان میدهد که طی سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵ میانگین نرخ رشد جمعیت کل کشور ۳۴/۱ درصدبوده است. در این سالها میانگین نرخ رشد جمعیت نقاط شهری کشور ۲٫۲۶ و میانگین نرخ رشد جمعیت نقاط روستایی کشور ۱٫۱۱ درصد بوده است. طی سالهای گذشته بیشترین میانگین نرخ رشد جمعیت شهری مربوط به سالهای۱۳۲۵ تا۱۳۳۵ و ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ بوده که همزمان با افزایش نرخ رشد کل جمعیت کشور است. میانگین نرخ رشد جمعیت کشور در سالهای گذشته پس از پشت سر گذاشتن نوسانهای زیاد سرانجام به رقم ۱٫۶۲ درصد طی سالهای ۱۳۷۵تا ۱۳۸۵ رسیده است. طی دوره یادشده میانگین نرخ رشد جمعیت شهری ۲٫۷۴ درصد و میانگین نرخ رشد جمعیت روستایی کشور ۰٫۴۴ (درصد بوده است. همانطور که پیش از این عنوان شد از علل عمده افزایش تعداد جمعیت و میانگین نرخ رشد جمعیت شهری در سالهای مورد بررسی و بهویژه سالهای اخیر میتوان به افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها، افزایش تعداد شهرها که طی ده سال گذشته افزایش یافته است و استحاله نقاط روستایی اشاره کرد. بنابراین با وجود بالا بودن میزان باروری نقاط روستایی درمقایسه با مناطق شهری میانگین نرخ رشد جمعیت روستایی کشور تا حد ۰٫۴۴ ) درصد کاهش یافته است(مرکز آمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن، سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵).
سخن آخر
نتایج به دست آمده از بررسی دادهها و آمارهای موجود کشور نشاندهنده افزایش سریع تعداد جمعیت ساکن در مناطق شهری و در نتیجه افزایش میزان شهرنشینی در دهههای اخیر بوده است. افزایش جمعیت شهرنشین در ایران در سه شیوه ممکن یعنی رشد طبیعی، مهاجرت روستا – شهری و تبدیل مناطق روستایی به شهر یا الحاق مناطق حاشیه شهرها به شهر قابل توجیه است.
رقم کل جمعیت کشور و میزان شهرنشینی طی سالهای گذشته همواره روند افزایشی داشته است و کل جمعیت کشور در سرشماری عمومینفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، ۷۰۴۹۶ هزار نفر گزارش شده است که ۴۸۲۶۰ هزارنفر (۶۸٫۵ درصد) در نقاط شهری و ۲۲۲۳۶ هزار نفر (۳۱٫۵ درصد) در نقاط روستایی سکونت داشتهاند اطلاعات بررسی شده نشان از افزایش سریع میزان شهرنشینی در پنجاه سال اخیر دارد و ارقام، نشان دهنده بیش از دو برابر شدن میزان شهرنشینی و هشت برابر شدن تعداد جمعیت شهری در کشور است. میانگین نرخ رشد جمعیت شهری نیز از سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵، ۲٫۲۶ درصد بوده است و بیشترین نرخ رشد جمعیت شهری کشور در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۶۵ بوده که در این سالها میانگین نرخ رشد جمعیت شهری کشور بالای پنج درصد است. البته در این سالها میانگین نرخ رشد کل جمعیت کشور نیز بالا بوده و بخش عظیمی از رشد جمعیت شهری کشور مربوط به رشد طبیعی جمعیت است. از سال ۱۳۶۵ به بعد همزمان با کاهش میانگین نرخ رشد کل جمعیت میانگین نرخ رشد جمعیت شهری نیز کاهش یافته و به رقم ۲٫۷۴ درصد طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵رسیده است. قابل ذکر است که طی سالهای یادشده میانگین نرخ رشد جمعیت روستایی کشور منفی شده که بخشی از این کاهش مربوط به مهاجرت روستاییان به شهرها و بخشی نیز مربوط به تبدیل نقاط روستایی به شهر و استحاله نقاط روستایی در شهرها بوده است.
رقم کل جمعیت کشور و میزان شهرنشینی طی سالهای گذشته همواره روند افزایشی داشته است و کل جمعیت کشور در سرشماری عمومینفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، ۷۰۴۹۶ هزار نفر گزارش شده است که ۴۸۲۶۰ هزارنفر (۶۸٫۵ درصد) در نقاط شهری و ۲۲۲۳۶ هزار نفر (۳۱٫۵ درصد) در نقاط روستایی سکونت داشتهاند اطلاعات بررسی شده نشان از افزایش سریع میزان شهرنشینی در پنجاه سال اخیر دارد و ارقام، نشان دهنده بیش از دو برابر شدن میزان شهرنشینی و هشت برابر شدن تعداد جمعیت شهری در کشور است. میانگین نرخ رشد جمعیت شهری نیز از سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۵، ۲٫۲۶ درصد بوده است و بیشترین نرخ رشد جمعیت شهری کشور در سالهای ۱۳۲۵ تا ۱۳۶۵ بوده که در این سالها میانگین نرخ رشد جمعیت شهری کشور بالای پنج درصد است. البته در این سالها میانگین نرخ رشد کل جمعیت کشور نیز بالا بوده و بخش عظیمی از رشد جمعیت شهری کشور مربوط به رشد طبیعی جمعیت است. از سال ۱۳۶۵ به بعد همزمان با کاهش میانگین نرخ رشد کل جمعیت میانگین نرخ رشد جمعیت شهری نیز کاهش یافته و به رقم ۲٫۷۴ درصد طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵رسیده است. قابل ذکر است که طی سالهای یادشده میانگین نرخ رشد جمعیت روستایی کشور منفی شده که بخشی از این کاهش مربوط به مهاجرت روستاییان به شهرها و بخشی نیز مربوط به تبدیل نقاط روستایی به شهر و استحاله نقاط روستایی در شهرها بوده است.