متأسفانه در حال حاضر، نه تنها روستاییان در تمام مراحل چرخه توسعه نقش ندارند، بلکه برخی از نهادهای مشارکتی جدید حالت نمایشی یافته اند.
جلال یوسفی
در شکل گیری قالبهای مشارکت سنتی ایران، عواملی چون: شرایط سخت محیطی و محدودیت منابع ، حس نوع دوستی و نیاز به ارتباط و اطلاعات، هرکدام به نوعی نقشآفرین بوده اند. ولی متأسفانه نقش اینگونه مشارکتهای سنتی با توجه به تحولات صورت گرفته در جوامع روستایی، نسبت به گذشته بسیار کمرنگتر شده است. به عبارت دیگر ، مشارکتهای سنتی کمتر میتواند پاسخگوی نیازهای امروزی جوامع روستایی باشد .از این رو، میطلبد فعالیتهای روستایی در قالبهای جدید مشارکتی در جهت توسعه ، ساماندهی و متشکل شوند. زیرا با تحولات رخ داده در جوامع بشری، جوامع روستایی برای حفظ توانهای محدود محیطی بیش از گذشته به مشارکت ولی در قالبهای نوین نیاز دارند. قالبهای مشارکتی که بتوانند ضمن شناسایی نیازمندیها، محدودیتها و توانهای محیطی جوامع روستایی، منابع و امکانات مادی و معنوی آن را به سوی توسعه پایدار در ابعاد اقتصادی، اکولوژی، مکانی، فرهنگی و اجتماعی سوق دهند. این قالبهای جدید مشارکتی که از سوی سازمانهای دولتی برای توسعه روستایی ارائه میشود ، مأسفانه کمتر برای مشارکت روستاییان انگیزه ساز بود ه اند. به همین دلیل آنها به محرکی نیاز دارند که روستاییان را به فعالیت وادارند. به عبارت دیگر، باید کاری کرد که مردم روستایی در اموری که به سرنوشت و زندگیشان ارتباط مییابد، مشارکتی فعال داشته باشند و این حق مسلم آ نهاست .
از سوی دیگر، برای دستیابی به اهداف توسعه همه جانبه، مشارکت روستاییان در برنامه های توسعه بسیار ضروری است. زیرا بدون همکاری آنان ، هرگونه طرح توسعه با مشکل روبه رو خواهد شد. برای دستیابی به هدفهای توسعه روستایی همه جانبه، لازم است که بی چیزان روستایی در تصمیم گیری در همه مراحل اجرا و حتی ارزیابی مشارکت کنند .اینگونه مشارکت در تصمیم گیر یها باید در سطح توده مردم گسترش یابد.
متأسفانه در حال حاضر، نه تنها روستاییان در تمام مراحل چرخه توسعه نقش ندارند، بلکه برخی از نهادهای مشارکتی جدید حالت نمایشی یافته اند. هرچند که خوشبختانه علل کم رنگی مشارکت روستاییان تا حدود زیادی شناخته شده است و اغلب از بیسوادی ، کم سوادی، کمبود اطلاعات، موانع زبانی و فرهنگی، کمبود وقت، بدبینی و بی اعتمادی به مجریان برنامه های مشارکتی، چشم وهم چشمی و رقابت ، سنت گرایی و تعصب، به عنوان دلایل عدم مشارکت نام برده میشود، ولی به نظرمی رسد، علت اصلی کم رنگی مشارکت روستایی ها در برنامه های مشارکتی جدید، فقدان تلاش مستمر و جدی مسؤلان امور در زمینه مشارکت است. زیرا غالباً از مشارکت وسیله ای بی خطر برای مشروعیت بخشیدن به برنامهها و تصمیمات اتخاذ شده خود بهره میبرند. یا از نیرو و امکانات روستاییان استفاده میکنند، بدون این که به علائق مادی)اقتصادی و اجتماعی) مردم روستا که مهمترین عامل انگیزه ساز برای مشارکت است، توجه شود.
بنابراین لازم است که در قالبهای جدید مشارکتی هم که برای توسعه روستاها مطرح هستند به حفظ منافع اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی مردم نواحی روستایی توجه شود. برای مثال ، یکی از قالبهای جدید مشارکتی که برای توسعه روستایی در سا لهای اخیر روی آن بسیار تأکید میشود ، مشارتدادن روستاییان در برنامهریزی گردشگری روستایی است. در این فرایند، مشارکت وتصمیمگیری مردم محلی اجتنا ب ناپذیر است. زیرا تصمیمگیری باید در جهت حفظ منافع اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی مردم منطقه صورت گیرد. درغیراینصورت، مردم گردشگران روستایی را سرباری خواهند پنداشت که منابع آ نها را مصرف میکنند، ولی سود آن نصیب افراد غیربومی می شود. این طرز تفکر ممکن است بین جوامع میزبان و میهمان اصطکاک به وجود آورد. پس بهتر آن است برای پیش گیری از این گونه مشکلات و تسهیل مشارکت مردم روستایی در برنامههای توسعه و رسیدن به اهداف آن، قبل از اجرای هر برنامه مشارکتی، از شرایط و پیش شرط های آن آگاهی حاصل شود.
امروزه پس از دهه ها که از تغییر سبک زندگی می گذرد و تغییرات اجتماعی زندگی انسان ها را دگر گون کرده است و سازمان های مشارکتی سنتی به هم ریخته اند، بنابراین، ما با تخریب و فقر منابع و هم چنین وابستگی زندگی انسان های منطقه روبرو شده ایم. علل و عوامل مؤثر در افزایش میزان تخریب منابع متعدد بسیار گوناگون است و به جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی بر میگردد. اما ، آنچه حائز اهمیت است ارائه رهیافت و راهحل منطقی در جهت متوقف ساختن روند مذکور و سر و سامان دادن به وضعیت منابع کشور و منطقه است. هدفی که چنانچه جامه عمل بپوشد میتواند پتانسیل های تولید را به فعل تبدیل کرده و کار و تولید و زندگی را برای جامعه فراهم آورد و در جهت فقر زدایی جامعه روستایی و عشایری مثمر ثمر باشد. اما در این راستا توجه به استفاده صحیح از این منابع با حضور مشارکت واقعی و دائمی بهرهبرداران و تولید کنندگان ساکن در منطقه در قالب استفاده از دانش بومی آنان ( البته همگام با دانش نوین) که روند بهره برداری از منابع طبیعی را به صورت منطقی در آورد، ضروری است.برگرفته از: تز دکتری جلال یوسفی
You write so holentsy about this. Thanks for sharing!