همسرمان که یک عمر صداقتمان را تایید کرده به خاطر بیکاری فرزندانش رفتارمان را قبول ندارد.
جلال یوسفی
در دنیای ما انسان ها رفتارهای عجیب و غریبی دیده می شود. انسان این موجود ناشناخته و پر رمز و راز دنیای عجیبی دارد. فی المثل ما همه مدعی عدالتیم، مدعی شجاعتیم ، مدعی خدمتیم و قس علی هذا…
اما به محض آن که در معرض امتحان عملی قرار می گیریم ، رفتار عملی ما چیز دیگری است.
رعایت ضوابط خوب است اما برای دیگران و برای ما جای ضوابط ، روابط اگر بنشیند، اشکالی ندارد، رعایت قانون برای گرفتن چند کتاب از کتابخانه شهر است ….
تو را شیر می کنند، احسنت می گویند…، اما موقعش که پای عمل به میان می آید تو خود کرده ای و خود کرده را تدبیر نیست.
می گوییم توسعه شاخص هایش رعایت شود، می گویند ساز مخالف می زند. نقد رییس قوا جرم سیاسی است …، بابا کشور را بسازید تا مجبور به نوکری و‌گدایی نباشیم ، می گویند ول معطل است.
دادمان را به کدامین چاه بگوییم. حتی همسرمان که یک عمر صداقتمان را تایید کرده قبولمان ندارد، چرا که به زعم ایشان،حق طلبی ما، فرزندانش را در بیکاری نگه داشته است.
فلانی عرضه دارد چون بچه هایش کارمندند. حالا چطور و با فروختن کدام بدبخت ها و بر باد دادن کدام زندگی ها این امر صورت گرفته است، بماند.
باز رحمت به شیر آن فرزندی که می گوید اگر برای زنده بودن ما قرار است حرفت را بخوری ما زندگی نمی خواهیم.
عزیزانم حرف حق زدن و درد مردم چشیدن هزینه دارد. بدون هزینه ول معطل هستیم. ول. ول….
@Dryousefi
Telegram.me/Dryousefi
