اگر واقعاً به کار گیری مدیران در منطقه از خود مردم، از نظر گزینش کنندگان، برنامه های آنان را دچار چالش می کند، آنان می توانند نیروهای منطقه مورد نظر را در جاهای دیگر به کار بگیرند.
جلال یوسفی
چند سال قبل، مشغول گردآوری مطالبی برای تدوین یک کتاب بودم. بیشترین منبع این کتاب در یکی از وزارت خانه های کشور بود. با هر زحمتی توانستم با مدیر خزانه اسناد و کتابخانه این وزارت خانه ارتباط برقرار کنم. این ارتباط به دلیل علم دوستی مدیر آن مجموعه روز به روز گرم و گم تر می شد.
روزی تعداد پنج کتاب را انتخاب و بر روی گیشه کتابدار که خانمی چادری و به نظر متدین می آمد، گذاشتم. پس از بیان قوانین و لزوم رعایت آن، به من فهماند که بیش از سه کتاب نمی توانی به امانت ببری! این در حالی بود که مدیر مجموعه بیان کرده بود که ایشان( یعنی من) مشکلی برای بردن آثار ندارم.
اصرار من بر بردن تعدد کتاب، باعث شد که خانم کتابدار مجدداً قانون را به من گوش زد کند. من کتاب های خاک خورده را که نشان از این می داد، مدت هاست دستی به آنان بر نخورده است، به خانم نشان دادم و گفتم، این ها سال هاست که در این جا زندان بوده اند، بگذارید من از این آثار استفاده کنم و برای این آثار دوباره هزینه و خطرات راه را متحمل نشوم. اما حرف، حرف قانون بود.
به ایشان گفم، قانون، برای همه آدم ها و همه چیزهاست یا این که موقعیت آدم ها و بزرگی و کوچکی اعمال متفاوت است؟ و گفتم: رییس جمهور تو، در روز روشن، قانون را اجرا نمی کند اما شما برای چند جلد کتاب، قانون را لازم الاجرا می دانید!
بگذریم،
سال گذشته و قبل از انتخابات( زمانی که امثال من به عنوان نردبان مناسب بودند)، طی چند تماس، از من گزینه هایی مناسب برای مدیریتی در شهرستان رستم درخواست و اضافه گردید که خودتان هم اولویت بندی کنید.
مدتی مشغول مطالعه احوال و روزگار افراد شدم و در این رابطه از سایر دوستان و هم ولایتی ها نیز کمک گرفتم. لیستی تهیه و زمانی برای ارایه آماده شدم. هنوز بحث را شروع نکرده بودم، آن دوست عزیز درخواست کنند، گفتند، خود شما بهتر می دانید که برای به کارگیری مدیران شرایطی وجود دارد. من حرفش را قطع کردم و گفتم، شرایط فردی و تجربی و مسایل دیگر را مد نظر گرفته ام و با وسواسی که برای توسعه منطقه دارم، دایره گزینش را هم بسیار تنگ گرفته ام. در خصوص سازمان های نظر دهنده ( سازمان هایی که برای اشخاص از آنان استعلام می شود)، نیز سعی کرده ام افرادی انتخاب شوند که بتوانند از این کانال رد بشوند، حال اگر فرد یا افرادی رد نشدند، جای گلایه ای نیست.
ایشان افزودند، بحث این چیزها نیست. او شروع کرد و نیم ساعتی برای من شرایط ردیف کرد. احتیاج به فکر کردن نبود، چون آن قدر گفت گفت، که می خواستم بگویم « یک باره بگو رد شدن از پل صراط ممکن نیست).
انتخابات شروع و با همه زیر و بم خود به اتمام رسید و مردم شهرستان رستم هم انصافاً نشان دادند که در صحنه بوده و خواهان توسعه از جمله توسعه سیاسی، اقتصادی هستند.
داشتن نیروهای نخبه و فرهیخته و کارا، در منطقه رستم بر کسی پوشیده نیست. در منطقه، استان، کشور و حتی کشورهای پیشرفته از نیروهای متخصص این منطقه بسیار وجود دارند. اما با مراجعه به اخبار و گذر کوتاه بر اخبار منطقه و تغییرات رخ داده، نه تنها قطار به کارگیری این نیروها به مقصد نرسیده، بلکه حتی برخی از مسافرین این قطار از آن بیرون رانده شده و اخیراً به نظر می رسد که این قطار به طور کلی از ریل خارج شده است.
منطقه رستم، قبل از آن که طایفه باشد، یک شهرستان است و بنده بارها این را به دوستان دست اندرکار گوش زد نموده ام. این شهرستان غنی در بخش کشاورزی، منابع طبیعی، نیروی انسانی و ….، بایستی در توسعه خود، دست داشته باشد. اعتقادم بر این است که بدون مشارکت واقعی مردمی هیچ توسعه ای روی نخواهد داد و معتقدم نیروهای بومی( البته با گزینش اصولی) می توانند در بومی سازی عناصر متعدد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بهتر از سایر نیروها عمل کنند.
مضاف بر این، مسافران این قطار، وقتی که پیاده شده و آنان که هنوز سوار نشده اند، موقعیتی برای سوار بر قطار یا هیچ وسیله دیگری ندارند.
رستم، شهرستان است، به دید طایفه و طایفه گرایی بدان نگاه نکنیم. رستم را باید رستمی ها بسازند، همان طور که اصفهان را اصفهانی ها، آذربایجان را آذری ها و نورآباد را مردم آن منطقه می سازند.
البته، این یاد داشت، دلیلی بر عدم بکارگیری نیروهای خدوم سایر مناطق در این منطقه نیست، بلکه می خواهد با ابراز این گلایه به دست اندرکاران بگوید، قانون برای همه چیز است ، چه بزرگ و چه کوچک. از انتخاب یک وزیر تا گرفتن چند کتاب! و نیز بگوید، چه شرایطی بر گزینش ها حاکم است که شامل منطقه رستم نمی گردد؟!
همچنین، اذعان به این دارم که به کارگیری نیروهای بومی، می تواند خطرات و اشکالاتی را نیز به بار بیاورد و نویسنده این متن بر این امر واقف است. اما این موضوع نیز قابل مرتفع شدن است. اگر واقعاً به کار گیری مدیران در منطقه از خود مردم، از نظر گزینش کنندگان، برنامه های آنان را دچار چالش می کند، آنان می توانند نیروهای منطقه مورد نظر را در جاهای دیگر به کار بگیرند. به هر حال برای مسافرت این مردم، قطارو قطارها و سایر وسایل دیگر در مناطق دیگر نیز وجود دارد.
امیدوارم روزی برسد که بتوانیم دست به دست هم داده و منطقه خود را بسازیم.
دکتر شنا باید می شدین نماینده اصلاح طلب شهرستان نه جناب گودرزی که اصلا معلوم نیست چند جنده؟ فقط متاسفم برای خودمان،اگر شورای نگهبان امثال شما را تایید می کردند الان وضعیت سردرگمی در منطقه حاکم نبود،دکتر شما رو سفید هستید در میان مردم منطقه،شب دراز است و قلندر بیدار،جناب گودرزی خودتان را گم کردید. حداقل ظواهر را رعایت می کردید،خواهشمندم پیامم را نشان دهید مسئول سایت
سلام دکتر خدایا اگر مهندسی شورای نگهبان نبود که دوستان …..به مجلس راه پیدا نمی کردند،منطقه ما نیازمند شما و امثال شما بودند و هستند،متاسفانه جناب گودرزی با این روه هم به وجهه خودش،و هم به اصلاحات و هم به توسعه منطقه ضربه خواهد زد،ما از اول همبه به گودرزی امید نداشتیم،ایشان تارا دیروز علیه اصلاح طلبان در مجله دست راستی پنجره مقاله می نوشتند بعد یک شبه شدند اصلاح طلب و الان هم همان رویه امثال خانم الهه راستگو را در پیش گرفتند،رای ما حق الناس است جناب گودرزی،دکتر یوسفی خواهشا جواب من را بدهید
با دکتر یوسفی تماس حاصل شد، گفتند، فعلاً بنا ندارم صحبتی در باره وضعیت انتخابات گذشته داشته باشم ولی به وقتش حرف نهایی را خواهم زد. ایشان گفتند: مسئله انتخابات داستانش طولانی است. و بسیار هم غم انگیز و این چیزی است که ما گرفتار آن شده ایم و کی و چگونه باید از این وضع بیرون بیاییم. فعلاًبماند. راز سینه ها را نمی شه همه اش را بیرون ریخت.
جناب آقای گودرزی خودشان باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. من هنوز موفق نشده ام در مورد عملکرد ایشان با آن بزرگوار نشستی داشته باشم. دکتر یوسفی برای آقای گودرزی آرزوی موفقیت کردند.
دکتر یوسفی سلام
میشه دکتر بگید که چرا تا الان جناب گودرزی از وجود شما استفاده نکرده اند؟ ایشان خدای نکرده فکر کرده اند که خودشان این رأی را آورده اند،همه می دانند که وجود شما و نقد چند ساله مخالفان این دوره ایشان موجب ریزش آرا آن ها شد، به خدا همه دوستان می گویند دکتر یوسفی گودرزی را به مجلس برد،خب گودرزی اگر آدم کارکنی برای منطقه است از وجود شما که تخصص تان توسعه است و کتب مختلف دارین،آن هم در زمینه توسعه در ایران و منطقه است استفاده کنند،البته نزدیکان ایشان همه جا پخش کرده اند گودرزی دست دراز کرده است اما یوسفی دنبال پست بالا و کار برای فرزندانش است،دکتر امروزشریعتی این را شنیدم سرم داغ شد از این همه بهتان،به خدا ما هم داریم خسته میشیم از این تهمت ها،دکتر همه می دانند اگر شما زبان به نقد این نماینده بردارید دیگر جمع کردنش برایشان غیر ممکن است،دکتر تو رو خدا جواب این هجمه ها را بدهید،ما از رای مان به گودرزی برگشته ایم،گفته اند. شما پست فرمانداری را خواسته اید یاکه ریاست دانشگاه یا فشار آورده اید پسرتان در دانشگاهامان آزاد استخدام شود،خواهشا دکتر جواب گودرزی و طرفدارانش را بدهید
سلام و عرض ادب
آن هایی که این حرف را می زنند، یا دکتر یوسفی را نمی شناسند یا درک درستی از موقعیت ایشان و جامعه و منطقه ندارند.
دکتر گفتند، آقای من بازنشسته ام. ضمناً از دکتر گودرزی چیزی نخواسته ام که مرا به کار بگیرد و یا نگیرد. هم چنین گفتند ایشون تاکنون از من برای این کار دعوتی نکرده که بخواهم دست رد بزنم بر سینه ایشان یا نزنم. پسر من مثل همه پسرهاست. جمهوری اسلامی اگر عرضه داشته باشد با معدل بالای نزدیک ۱۹ در دکتری ایشان را که فرزند یک جانباز و ایثارگر است را بکار خواهد گرفت. در مورد دانشگاه آزاد، گفتند من به یکی از دوستان در تماس تلفنی گفتم، از او خواستم و ایشان هم راه را هموار کردند اما من حقیقتاً پیگیری نکردم. اما چرا و چگونه این حرف به دکتر گودرزی رسیده است؟!!!!
.
من که دلیل سکوت شما رورا دکتر متوجه نشدم.خب بد نیست جواب افترا ها رو بدین؟
دکتر همه ما شما رو می شناسیم ولی عده ای محبوبیت شما رو که از صداقت تان نشأت میگیرد را مانع اهداف شان می دانند. به راستی دکتر یوسفی جناب گودرزی ارزش این همه حمایت رو هنوز داره؟
سلام
خواننده محترم
این سایت با هزینه دکتر یوسفی می چرخد، اما توسط من اداره می شود. من از روی علاقه ای که دارم نسبت به دکتر بدون هیج هزینه ای کار سایت را می کنم. ایشان از من خواستند که فقط مطالب علمی را متاشر کنم. البته ایشان به سایت دسترسی دارند و نظر افراد را می بینند قبل از آن که منتشر شود. اما دخالتی نمی کنند. در ارتباط با مطلب قبلی هم را مورد عتاب قرار دادند. فرمودند که من ایمیل عمومی ایشان را اعلام کنم هرکس حرفی داشت برایش ایمیل کند
ذکتر جانباز اعصاب و روان است و مدتی است که درد گردن و سرشان عود کرده است. پزشک معالجش ایشان را از هر گونه کار سیاسی منع کرده اند. دکتر در همین یکی دو ماه گذشته چندبار بستری شده است. خواهش می کنم که سعی کنید ایشان را وارد مسایل نکنید. آقای دکتر تمام دعوت هایی که برای همایش ها و جشنواره ها از ایشان شده را هم ر د کردند. . احیرا در حال نوشتن کتابی بودند که آن را نیز نیمه کارهرها کردند. درس دانشگاه را نیز یکی دو ترم است که نمی روند.
