امروز : شنبه,۶ام مرداد ۱۴۰۳

نامه دکتر جلال یوسفی به منصور ارضی

این نقطه و مخرج مشترک شما به عنوان مداح اهلبیت با یک خواننده ای که در جلسات آن چنانی می خوانده و حرکات و اداهایی از خود در آورده که آقای علم الهدی از آن ( با عرض معذرت و پوزش از ملت خوب ایران) تحت عنوان « جفتک و…» نام می برد، برای من علامت سؤال زیادی دارد، که شما و «امیرتتلو» چه نقطه مشترکی دارید که به عنوان یک نماد در یک خط قرار می گیرید؟ 

20 می 2017

دکتر جلال یوسفی طی نامه به منصور ارضی، مداح طرفدار سید ابراهیم رییسی از او خواست تا وجه مشترک خود و برخی خواننده های زیر زمینی را به سمع ملت ایران برساند. در زیر این نامه آورده می شود:

جناب آقای منصور ارضی

سلام و عرض ادب به محضر ملت ایران و رهروان واقعی امام حسین(ع)

از آن جا که در مشی این جانب نیست که  برای از میدان به در کردن رقیب از هر وسیله ای استفاده کنم و مانند برخی در هنگام تبلیغات انتخاباتی چه برای خود و چه کاندیدای مورد نظر خویش، به خاله زنک بازی های مرسوم دست بزنم، بحث حاضر را به زمان بعد از انتخابات واگذار کردم بدون این که به نتیجه انتخابات توجهی بنمایم.

از طرفی چون در یک برهه از زندگی خویش، برای امام حسین(ع) مداحی کرده ام( البته بر خلاف برخی از مداحان امروزی، زبانی را که نام حسین را از آن جاری می کردم به کلمات غیر معمول و نا بهنجار آلوده نمی کردم)،  لازم دیدم به در یک موضوع با شما چند کلمه ای رد و بدل کنم.

جناب ارضی

این که شما در کنار مداحی برای امام حسین و سایر ائمه سیاست را نیز پیشه کرده اید و گهگاه الفاظی را بر زبان رانده اید که شایسته هیچ انسانی نیست تا چه رسد به این که از دهان یک مداح بیرون بیاید، یک امر عادی است و در این رابطه من با شما کاری ندارم. چون معتقدم شما امام حسین را نشناخته اید. امام حسین را آن فرد مارکسیستی شناخته که در بیدادگاه رژیم ستمشاهی در دفاعیه خود، به جای دفاع از خود، گفت من از حسین آموخته ام. نه برخی که از نام و جریان عاشورا کیسه دوخته و تجارت می کنند.

بحث در این نامه با شما در این خصوص است که شما را به عنوان یک فردی که در یک طرف خط کنار یک کاندید ایستاده اید و فردی دیگر که در آن سوی خط قرار دارد، و در ظاهر امر از زمین تا آسمان اعمالش با شما باید متفاوت باشد (که علی الظاهر هم  هست) مقایسه کنم.

آن چه مرسوم است، معمولاً افرادی که در یک مشی و خط فکری قرار دارند و نیز عناصر یک گروه که در زیر یک چتر قرار می گیرند، در نقاطی با هم مشترک هستند. به عنوان مثال بنده که به آقای حسن روحانی رأی داده ام، در بخشی از عناصر فکری خود با ایشان مخرج مشترک دارم. حداقل اشتراک من این است که در برابر تفکر بسته ای که در جامعه وجود دارد، و برای برداشتن آن با ایشان تا حدودی مشترک هستم. در حقیقت ما هم مثل هر گروه و مشی ای طبق قواعد و روش یا روش( معیار) هایی در کنار هم جمع می شویم تا به یک هدف مشترک برسیم و برای رسیدن به هدف مشترک، خصیصه های مشترکی در ما وجود دارد. همان ویژگی هایی که موجب جمع شدن ما در زیر یک چتر می گردد.  

لهذا نمی توان تصور کرد که شما  به عنوان یک هنرمندی که می خواند ( مداحی می کند) در کنار یک کاندید دست او را می بوسید و در آن سوی خط یک خواننده رپ زیر زمینی با آن ادا و اطوارش قرار دارد که او هم دست کاندید یاد شده را بوسیده و هردو برای رساندن ایشان به پیروزی دست در دست هم می دهید و لو این که نحوه و موضوع خواندن شما با هم متفاوت باشد( که هست).

این نقطه و مخرج مشترک شما به عنوان مداح اهلبیت با یک خواننده ای که در جلسات آن چنانی می خوانده و حرکات و اداهایی از خود در آورده که آقای علم الهدی از آن ( با عرض معذرت و پوزش از ملت خوب ایران) تحت عنوان « جفتک و…» نام می برد، برای من علامت سؤال زیادی دارد.

به طور واضح تر، آن چه برای من جای سؤال است، این است که شما و «امیرتتلو» چه نقطه مشترکی دارید که به عنوان یک نماد در یک خط قرار می گیرید؟ مجدداً تأکید می کنم که، این سؤال من به عنوان یک فرد نیست، بلکه سؤال هزاران شهروند ایرانی است که در هر مسلکی برای رسیدن به آرمانشان هر کدام از قواعد خاصی پیروی می کنند.

امیدوارم جواب قانع کننده ای برای این جانب و بسیاری از کسانی که ادعای مذهبی بودن داریم، داشته باشید.

درود بر آنان که هدایت را اطاعت کردند.

۲۹ اردیبهشت ماه۱۳۹۶ خورشیدی

جلال یوسفی

Http://t.me/Dryousefi

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب