به گزارش سلامت نیوز به نقل از اعتماد ،اما پیشینیان ما این محدودیت را به عنوان یک اصل پذیرفته بودند و از همین رو خودشان را با کمآبی سازگار کردند. قنات مظهر فناوری و دانش بومی ایرانیانی است که کمآبی را درک کرده بودند و با خلق قنات کوشیدند فناوری مبتنی بر شرایط بوم شان به وجود آورند. قنات یک سیستم است. سیستمی که برای جزییترین ابعاد مربوط به کارکرد نظام توزیع آب در فلات مرکزی ایران هم برنامه داشت. اما با ظهور نشانههای مدرنیسم دانش بومی کنار رفت تا فناوریهای جدید جایگزیناش شوند بدون آنکه ملزومات اجتماعی و فرهنگی ما با این فناوریها همخوانی داشته باشد.
چنین بود که پای موتورپمپها به زمینهای کشاورزی ایرانیان باز شد. چاههای نیمه عمیق و عمیق فراوانی حفر شد و کشاورزان در سیستم جدید به این اندیشیدند که چگونه میتواند آب بیشتری از چاه بکشند و زمینهای بیشتری را زیر کشت ببرند. کفگیر ما امروز به ته دیگ خورده و منابع آبی مان ته کشیدهاند چون که طی دهههای گذشته درباره مفهوم «توسعه» دچار کژتابی و کج فهمی شدیم. افراط در سدسازی، روانه کردن صنایع پرآب بر به مناطق خشک و نیمه خشک، توسعه بیحد و مرز کشاورزی و… همه از نشانههای این توسعه نامتوازن است. داستان آب اما به این خلاصگی نیست. اما اینها خلاصهای از سخنان سخنرانان نشست «نگاهی تاریخی به دانش و فناوری آب در ایران» است.
این نشست یکشنبه هشتم مهرماه از سوی «انجمن ایرانی تاریخ اجتماعی علم و فناوری»، «اندیشکده تدبیر آب ایران» و به میزبانی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» برگزار شد. در این نشست احمد آل یاسین از جای خالی قانون مداری در فرآیند توسعه انتقاد کرد و بر لزوم توجه به آمایش سرزمین در برنامههای توسعه سخن گفت. سعید نوری نشاط از تجربهاش با جامعه محلی حرف زد و اینکه باید به قنات به مثابه یک «سیستم» نگاه کرد. چنان که یونسکو هم قنات را به عنوان سیستم شناسایی و معرفی کرده است.
سیستمی که درباره همه جزییاتش فکر شده است. محمد فاضلی از نسبت قنات با اخلاق محدودیت سخن گفت و آن را به عنوان فناوری «حریمدار» معرفی کرد و هادی خانیکی ضرورتهای توجه به گفتوگو را بر شمرد. او با اشاره به وجود فرهنگ گفتوگو در سیستم قنات تاکید کرد در شرایط کنونی که منازعه بر سر آب بیشتر شده است باید به سمت گفتوگو حرکت کنیم. «اعتماد» در این مجال خلاصهای از سخنرانی محمد فاضلی، جامعهشناس و رییس مرکز امور اجتماعی آب و انرژی وزارت نیرو و هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی را منتشر میکند.
گفتوگو درباره آب واجب است
هادی خانیکی در ابتدای سخنانش با اشاره تجربه زیستهاش در شهری کویری چون گناباد؛ گفت که او هم از این منظر و هم از منظر علایق پژوهشیاش که بر موضوع گفتوگو استوار بوده است سعی میکند سخن بگوید: «گفتوگو راه کشف و انتقال حقیقت در همه عرصهها میدانم. در تعابیر جدیدی که از گفتوگو به کار میبریم باید فهم تازهای تولید کند و میان گروههای مختلف معانی مشترک شکل بگیرد تا بتواند به وضعیت اجتماعی سر و سامان بدهد.» خانیکی با اظهار تاسف از به حاشیه رفتن ضرورت «گفتوگو» در ایران، گفت: «در ایران مفهوم گفتوگو بعد از طرح ایده گفتوگوی تمدنها دچار مشکل شد و نگاه سیاسی اصل گفتوگو را قربانی کرد. من بارها و بارها گفتهام اگر بخواهیم چهار پنج کشور را نام ببریم که گفتوگو را جدی نگرفتهاند حتما یکی از آنها ایران است. یعنی کشوری که از آن صدای گفتوگوی تمدنها بلند شد خودش در این مسیر گام برنداشت. به این دلیل که سیاست بر اهمیت گفتوگو سایه انداخت و به این ترتیب گفتوگو به یک امر تزئینی بدل شد.» خانیکی از کسانی که ضرورت گفتوگو در جامعه را هدف گرفتهاند و آن را تزیینی و بیفایده میدانند انتقاد کرد و گفت: «این همان اتهامی که است معمولا به روشنفکران زده میشود و گفته میشود آنها اهل حرفاند و نه عمل. مخالفان این ادعا را مطرح میکنند که روشنفکران از ضرورت گفتوگو حرف میزنند اما برنامهای برای اقدام ندارند.» او سپس سعی کرد صورتبندی دقیقی از مقصوداش از گفتوگو ارایه کند: «اتفاقا گفتوگو فقط با یکدیگر حرف زدن نیست. گفتوگو شامل انجام دادنهای کارهای مشترک و عمل جمعی هم میشود.»
قنات و امکان گفتوگو
با این مقدمه خانیکی وارد بحث اصلی شد و از فناوری قنات به عنوان یکی از مظاهر دانش بومی ایران سخن گفت. از نظر او قنات فناوریای است که یکی از ویژگیهایش «امکان گفتوگو میان ذی نفعان» است. یعنی همان ویژگیای که از نظر خانیکی در سایر روشهای توزیع منابع آب در ایران وجود نداشته و ندارد: «باید بگویم وضعیت تاریخی دانش و فناوری که بر قنات بنا شده به گفتوگو منتهی میشود. در واقع میتوان دو نوع نظام آبیاری را از گذشته مشاهده کرد با یکدیگر در این زمینه تفاوت دارند. یعنی نظامی که در آن گفتوگو ممکن است و روش دیگری که در آن گفتوگو ممکن نیست. » از نظر خانیکی معیشت مبتنی بر استفاده از آبهای رودخانه همان نظامی است که فردی است و در چارچوب آن میان ذی نفعان گفتوگو شکل نگرفته است اما قنات مبتنی و متکی است بر نوعی از نظام تقسیم آب خودجوش و مدنی. نظام اجتماعی که قدرت و مناسبات مختلف از بالا به پایین شکل نگرفته است
خانیکی درباره نظام توزیع منابع آب که از بالا به پایین طراحی شده و کشاورزان در نظام تصمیمگیری آن نقش چندانی ایفا نمیکردهاند هم مثال روشنی داشت: «در تاریخ ایران از این نظر که به صورت دیوانی نظام تقسیم آب شکل میگیرد؛ از دوران ساسانیان تاکنون موارد مختلفی وجود دارد و مثالهای زیادی وجود دارد. مثلا در دوران ساسانیان دیوان آبیاری شکل گرفت و این نظام در سیستمهای رسمی شکل گرفت و ادامه حیات داد.» در مقابل اما خانکی درباره قنات گفت: «در سیستم مدیریت قنات عوامل مورد نیاز برای گفتوگو وجود دارد. مکانیزهای حل اختلاف به خوبی در سیستم قنات وجود داشته و دارد. به همین دلیل هم کمتر در نظام معیشتی قنات ساختار آن آسیب جدی دیده است. میتوانیم بگوییم آب در سیستم قنات واسطهای بوده برای همکاری و همبستگی اجتماعی و همکاری. در واقع از دانش و فناوری قنات میتوان نوعی مناسبات و رفتار مشارکتی را استخراج کرد. این مناسبات امکان گفتوگو را فراهم میکند.» اما چنین پیشینهای به کجا رسید؟ ما در ۵۰ سال گذشته چه کردهایم که از شیوه قناعت محور قنات به چاههای عمیق رسیدیم؟ آیا با استفاده از فناوریهای جدید موفق شدیم که درباره تقسیم عادلانه آب با یکدیگر بر سر میز گفتوگو بنشینیم؟ خانیکی درباره ویژگیهای دوره جدید گفت: «وقتی به ناگاه به استفاده از فناوریهای جدید مثل حفر چاههای عمیق روی میآوریم، میبینیم که دیگر آن عناصر گفتوگو وجود ندارد. شاید به دلیل اینکه انتقال دانش انجام نشده شاهد رشد اختلافها بودهایم. به عبارت روشن امکان گفتوگو را میتوان در قناتها دید و شکست گفتوگو را میتوان از زمان حفر چاههای عمیق دید زیرا حول آنها نظام اجتماعی خاصی شکل نگرفته و با بستر خودش در تعارض قرار گرفته است.»
خانیکی اما همه این حرفها را زد تا به جمع حاضر و دیگرانی که سخنان او را میخوانند یا میشنوند زنهاری داده باشد. او از نمایان شدن منازعات قومی و منطقهای بر سر آب اظهار نگرانی کرد و بار دیگر ایده ضرورت گفتوگو را مورد تاکید قرار داد: «مساله امروز ما منازعاتی است که بر سر آب شکل گرفته است. آب امروز به مسالهای تبدیل شده که همبستگی اجتماعی و ملی را تهدید میکند و حتی فرآیند دموکراسی را به مخاطره انداخته است.»
دانش بومی و احترام به محدودیت
محمد فاضلی، استاد جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی که حالا مدتی است مسوولیت مرکز امور اجتماعی آب و انرژی وزارت نیرو را هم بر عهده گرفته است یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. فاضلی از قنات به عنوان دانش بومی یاد کرد که توانسته است در طول تاریخ خودش را با وضعیت اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی ذی نفعان هماهنگ کند. او در ابتدای سخنانش سعی کرد تعریف دقیقی از مفاهیم مورد نظرش برای جمع حاضر ارایه کند: «وقتی از واژه بوم استفاده میکنم، بوم به معنای محدوده است. امر بومی آن چیزی است که محدود به یک حدودی است. امر محدود یعنی امری که به واسطه حیطههای مختلفی حدودش مشخص شده است. زیست انسانی فارغ از محدودیت نیست و دانش بومی یعنی دانش محدود. محدود را به معنای ارزشگذارانه به کار نمیبرم. یعنی نمیخواهم بگویم دانش بومی یعنی دانش ناقص یا اندک یا هر وصف دیگری که بخواهیم از آن مقصود بدی نتیجهگیری کنیم. دانش محدود یعنی هر دانشی که در نسبت با تاریخ جغرافیا، نهادها و فرهنگهای خاص «کار میکند». برای این دانش محدود وصف ناتوان نمیتوان به کار برد. دانشی است که تواناییاش را در یک محدوده خاص و با به رسمیت شناختن یک عقلانیت ثابت کرده است. این دانش محدود به معنای مورد نظر من این امکان را به ما میدهد که یک دانش بومی سنتی داشته باشیم.» فاضلی تصریح کرد که وقتی از دانش بومی به معنای دانش محدود استفاده میکنیم یعنی تعلق این دانش به گذشته هیچ فضلی برایش ایجاد نمیکند. بلکه فضل این دانش از شناخت محدودیتها ناشی میشود و دیگری از «کار کردن» این دانش. یعنی کاری انجام میدهد که «پایداری» دارد و با عقلانیت سازگاری دارد.
از نظر این جامعه شناس دانش بومی الزاما قدیمی نیست بلکه: «دانشی است که حیطه عمل خودش را میشناسد. به این معنا محدود به یک حدودی است. محدود به جغرافیای خاص، زمان خاص، این کلمه «کار میکند» معنای خاصی دارد. یعنی اینکه در یک محدوده مشخص میتوان با آن کاری کرد. حالا هر چقدر ارتباطات انسانی، وابستگیهای سیاسی، مناسبات فرهنگی یک پدیده بیشتر میشود. این دانش محدود اهمیت بیشتری پیدا میکند.»
فاضلی با بیان اینکه مساله آب از آن جهت که بهشدت ماهیت انسانی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی دارد؛ گفت: «آب همچنین با نظامهای حقوقی و ارزشهای اقتصادی مرتبط است. آب همچنین با اقتصاد سیاسی کشورها پیوند دارد و با الزاماتی به عنوان دانش مواجه است. قدیمی یا سنتی بودن به خودی خود ارزش نیست اما گونهای از دانش بومی وجود دارد که همه محدودیتهای خودش را بازتاب میدهد، از سنت هم برآمده و قدیمی هم هست. این سنتی بودن و قدیمی بودن معنایش این است که این دانش در طول دو سه هزار سال ثابت کرده که کارکرد دارد و میتواند مسالهای را حل کند. کارآمدیاش را نشان داده که میتواند با عقلانیت جوهری که پایدار ساز است ارتباط دارد.»
فاضلی پس از این مقدمه مفصل به سراغ قنات رفت و از این فناوری تاریخی ایرانیان به عنوان یک فناوری مبتنی بر «محدودیت» تجلیل کرد: «اینجا چون مساله ما آب است میروم سراغ قنات. قنات یک فناوری است که محدودیتهایش را به رسمیت میشناسد و قدیمی بودن لزوما نشانه خوب بودناش نیست. قنات در جامعه ایران محدودیت میزان بارش، محدودیت دما و تبخیر، محدودیت توزیع نامتوازن آب در مجموعههای جغرافیایی مختلف، توزیع نامتوازن بارشها در طول سال، کمبود انرژی و… را به رسمیت میشناسد. یعنی همه محدودیتهایی که تمدن ایرانی با آن روبهرو بوده را به رسمیت میشناسد. قنات همچنین نهادهایی را در کنار خودش شکل میدهد. مثل نهاد سنجش آب، تقسیم کار، تقسیم هزینههای لایروبی و نگهداری. تعمیر چاهها و… قنات چنین نهادهای ناظر هم ایجاد کرده است.»
فاضلی در بخش دیگری از سخنانش به یکی دیگر از ویژگیهای فناوری قنات اشاره کرد. او گفت که قنات با یک نظام حقوقی ناظر بر حریم قنات هم پیوند خورده است. یعنی در حریم قنات نمیتوان چاه زد. در حریم قنات نمیتوان کاری کرد که موجب آلودگی منابع آب شود. بنابراین قنات سیستمی است که هم محدودیتها را به رسمیت میشناسد و هم محدودیت خلق میکند . حریم کیفی و کمی درست میکند.
او گفت: «قنات در مسیر تاریخی خودش که محدود به جغرافیا و اقلیمی خاصی است با نظام اجتماعی خاصی هم سازگار شده و منطقی درست کرده است که میتوان از آن به عنوان «سازگاری با کم آبی» نام ببریم. این فناوری و دانش که دستاورد تمدنی ایرانیان هم هست حتی با نظام اجتماعی از منظر عدالت اجتماعی پیوند دارد. یعنی در این سیستم حتی برای خرده مالکان هم میتوان سهمی از آب تعیین کرد. به این ترتیب میتوان گفت قنات خودش را با نظام اجتماعی سازگار کرده. قنات باعث شکاف اجتماعی نمیشود بلکه موجب قوام آن میشود.»
قنات نشانه انسان حریمدار
از نظر فاضلی قنات به عنوان نشانهای از دانش بومی با چیزی دیگری هم پیوند دارد که میتوان آن را «اخلاق محدودیت» نام نهاد: «من اخلاق محدودیت در مقابل چیزی قرار میدهم که به آن میگویم «توهم فراوانی». قنات بر اساس اخلاق محدودیت بنا شده است. از این منظر دانش بومی با «اخلاق محدودیت» و چیزی به نام «انسان حریم دار» پیوند میخورد که قنات نماد آن است. گاهی انسانها «حریم در» هستند و گاهی «حریمدار». ما طی ۵۰ سال گذشته تمام حریم قناتها را دریدهایم. چاه زدهایم، فاضلابها را به سمت آب قناتها هدایت کردهایم و همه اینها نشانهای از نداشتن حریم است. اخلاق محدودیت مبنای دانش بومی است. یعنی پذیرش این نکته که ما محدودیتهایی داریم.» با این توصیف فاضلی در بخش بعدی سخنانش سعی کرد صورت بندیاش از دانش بومی را اینگونه ارایه دهد: «دانش بومی دانشی است که در حوزه آب محدودیتهای زیر را به رسمیت بشناسد: محدودیت مقدار آب در دسترس، محدودیت میزان سرمایه در دسترس، محدودیت سایر نیازمندیها، محدودیت زمان، محدودیت ناشی از ارزشها، محدودیت فناوری.»
فاضلی تاریخ ۵۰ سال اخیر را مورد توجه قرار داد و سعی کرد نشانههای انحراف ما بر شمارد: «ما سه فناوری را در این مدت به کار گرفتهایم. موتورپمپ، سدسازی و اخیرا انتقال آب. این سه فناوری به این معنا غیربومیاند که هر سه بر چیزی بنا شدهاند به نام «توهم فراوانی» و «اخلاق ضد محدودیت» به علاوه «دانش نامحدود». نامحدود به این معنا که خودش را به چیزی محدود نمیکند. موتورپمپ طی چند دهه برای کاربراناش همین کارکرد را داشته که منبع لایزالی به نام آب زیرزمینی وجود دارد و به وسیله موتور پمپ میکشیم بیرون و مصرف میکنیم. این دقیقا خلاف قنات است. سدها و انتقال آب هم همین طورند. البته باید این را یادآوری کنم که من بطور مطلق مخالف سدسازی نیستم. میتوانیم سد خوب داشته باشیم و هم سد بد.» اما سدسازیهای گسترده در دل خودشان گویای همین توهم فراوانیاند.
محمد فاضلی سپس از لزوم وجود «دانش حدشناس» و «انسان حریمدار» سخن گفت: «آنچه امروز از دانش بومی برای ما مهم است. دانشی است که خودش را در حیطه خاصی محدود میکند و قابل تعمیم هم نمیداند. دانشی که بر حریمداری بنا شده باشد.»