امروز : یکشنبه,۳۰ام اردیبهشت ۱۴۰۳

توسعه پایدار و جایگاه نیروی انسانی در آن

درباره توسعه پایدار تعاریف متعددی وجود دارد که بعضی از آن­ها عبارتند از: توسعه پایدار به معنای تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست ­محیطی برای حداکثرسازی رفاه انسان فعلی بدون آسیب به توانایی نسل­ های آتی برای برآوردن نیازهای­شان می ­باشد.

7 مارس 2021

توسعه پایدار و جایگاه نیروی انسانی در آن  

دکتر جلال یوسفی

واژه توسعه پایدار در سال ۱۹۸۰ از طرف اتحادیه حفاظت طبیعت و منابع طبیعی در معرفی استراتژی حفاظت جهانی ارایه گردید. پایداری در معنای وسیع خود به توانا یی جامعه، اکوسیستم یا هر سیستم جاری برای تداوم کارکرد در آینده نامحدود اطلاق می ­شود، بدون این ­که به طور اجبار در نتیجه تحلیل رفتن منابعی که سیستم به آن وابسته است یا به دلیل تحمیل بار بیش از حد روی آن ­ها ، به ضعف کشیده شود. از طرف دیگر توانایی سیستم برای استقامت و پایایی به گونه ­ای اجتناب ناپذیر وابسته به موفقیتی است که سیستم در ایجاد ارتباط با محیط بیرونی کسب می­ کند. به عبارت دیگر پایداری سیستم به طور کامل وابسته به قابلیت سیستم برای سازگاری و انطباق، تغییر و تحول و پاسخگویی به محیط است و از آن­ جا که محیط به نوبه خود همواره در حال تغییر است، این فرآیند سازگاری و انطباق سیستم باید یک فرآیند پویا و حساس باشد. بنابراین، سیستم پایدار به کارکرد مناسب درونی و به رابطه سازگار با محیط و به عبارت بهتر به پایداری در درون و به پایداری در بیرون ( در تعامل با محیط ) نیازمند است تا در مجموع به­ عنوان سیستم پایدار عمل کند. از منظری دیگر حیات در نفس خود واجد ارزش است، مطالبات حیات حفظ و احیای محیط زیست برای آینده را الزامی می­ سازد و از این طریق توسعه امروز را به توسعه فردا پیوند می­زند. بنابراین ، می ­توان گفت که پایداری نوعی عدالت توزیعی است: تقسیم عادلانه فرصت­ های توسعه بین نسل­ های کنونی و آینده از یک سو و همه شمول بودن آن از سوی دیگر .همه شمول به­ معنای قدرت بخشیدن به مردم و به­ معنای حمایت و توجه به تمامی حقوق انسانی است اعم از حقوق سیاسی، حقوق اقتصادی، حقوق اجتماعی و غیره.

درباره توسعه پایدار تعاریف متعددی وجود دارد که بعضی از آن­ها عبارتند از: توسعه پایدار به معنای تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست ­محیطی برای حداکثرسازی رفاه انسان فعلی بدون آسیب به توانایی نسل­ های آتی برای برآوردن نیازهای­شان می­باشد.

کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه که برای اولین بار این اصطلاح را ارایه داد، توسعه پایدار را به عنوان توسعه ای تعریف کرد که نیازهای نسل فعلی را بدون ایجاد اشکال در توانایی نسل­ های آینده در برآوردن احتیاجات خود تأمین می ­کند.

شاید جامع ترین تعریف به صورت: استفاده بهینه از کلیه منابع برای توسعه نسل امروز با حفظ حقوق نسل­های آینده باشد.

در اهداف توسعه هزاره که در آن ۱۹۱ کشور عضو سازمان ملل متحد که دولت ایران هم یکی از آن­هاست تعهد کرده­اند تا سال ۲۰۱۵ به اهداف زیر دست یابند:

۱-  فقر را ریشه کن کنند.

۲-  آموزش ابتدایی را همگانی کنند.

۳- برابری جنسیتی را ارتقا بخشند و زنان را توانمند سازند.

۴-   میزان مرگ و میرکودکان را کاهش دهند.

۵- بهداشت مادران را بهبود بخشند.

۶- با گسترش بیماری­های خطرناک مبارزه کنند.

۷- از پایداری محیط زیست مطمئن شوند و روند تخریب آ ن را معکوس سازند.

۸- مشارکتی جهانی برای توسعه فراهم کنند.

واژه توسعه پایدار درگزارش انجمن بین المللی حفاظت از منابع طبیعی  عبارت از است از توسعه­ای است که نیازهای نسل­ های کنونی را بدون خدشه وارد کردن به توانایی نسل ­های آینده در تأمین نیازهای­­شان برآورده سازد.

رابنیسون معتقد است، منظور از توسعه پایدار، روندی از توسعه اقتصادی است که منابع را تحلیل نبرد و هزینه­ های زیست محیطی منفی برای بقای کره زمین ایجاد ننماید. هم­چنین این اصطلاح شامل آن است که منافع اقتصادی چنین توسعه ­ای باید به طور وسیع منتشر شود. مانگی توسعه پایدار را بهبود ممتد در سطوح زندگی مردم به­ویژه افراد فقیر و گروه­ های فاقد مزیت می­د­اند.

تفاوت در این تعاریف که پیرامون توسعه پایدار ارایه گردیده است به طور کلی، ناشی از برداشت­ های گوناگون از واژه پایداری است. در حالی­ که برخی روی تعادل طبیعی یا اکوسیستمی متمرکز هستند، دیگران رشد اقتصادی پایدار را مد نظر دارند. از سوی دیگر برای دیگران حفظ سنت ­ها یا ظرفیت ارضای نیازهای انسانی، اشاره به پایداری دارد.

به طور کلی تفاسیر از توسعه پایدار چند بعدی است. اغلب میان اهداف اجتماعی مانند( عدالت، مشارکت، برابری، توانمند سازی، پایداری نهادی، انسجام فر هنگی و غیره)، اهداف اکولوژیکی مانند( حفظ تنوع زیستی، حفظ منابع طبیعی و…) و اهداف اقتصادی شامل (رشد، کارایی و رفاه مادی وغیره) تمایز قیل می­­ شوند.

چنین تصور چند بعدی مسیر اصلی در تحلیل و دفاع از توسعه پایدار را نشان می­ دهد. از دیگر سو، از زمان مطرح شدن توسعه پایدار در گزارش برانت لند، تمایز بین سیاست­گذاری پایدار از سیاست­گذاری زیست­ محیطی مشکل­تر شده است. گزارش­ های مربوط به توسعه پایدار اغلب با عباراتی درباره پایداری به ­عنوان حراست از رفاه نسل­های آینده شروع می­ شود، اما سپس با تأکید بر سیاست­ های زیست محیطی ادامه می­یابد.

  همان­ گونه که دوبسون (۲۰۰۳) نیز اشاره می­ کند، کار روی توسعه پایدار اساساً درباره حفاظت از محیط زیست است. در اصطلاحات سیاست­ گذاری توسعه پایدار در نهایت درباره بهبود زیست ­محیطی و چالش­ های آن است. آگه من و همکاران (۲۰۰۳) نیز اشاره می­ کنند که مباحث تئوری ­های پایداری روی محیط زیست متمرکز است. این امر نشان دهنده اهمیت مسایل زیست ­محیطی در عصر حاضر و چالش ­های فرا روی آن و نتایج مستقیم آن بر نسل کنونی و نسل­های آینده است.

«توسعه پایدار»، انسان محور است و با توجه به گستردگی مباحث و قابلیت­ های بسیار آن به سرعت به مهم­ترین مناظره کنونی و نیز یکی از مهمترین چالش ­های دهه­­ های اخیر تبدیل شده است. در توسعه پایدار، ­«انسان» محور توسعه و سزاوار بهداشت، امنیت، فرهنگ، آموزش، دانش و توسعه ارتباطات و اطلاعات است. بنابراین، توسعه انسانی در مرکز توسعه پایدار قرار دارد و پرداختن به توسعه پایدار بدون توسعه انسانی بی معنی خواهد بود.

توسعه انسانی مفهومی است که می­ کوشد تا انسان را در بطن توسعه قرار دهد و به عبارت دیگر، توسعه انسانی در نهایت فرآیندی است که گسترش گزینه­ های مردم را در کانون توجه قرار می­ دهد. در اولین گزارش جهانی توسعه انسانی۱۹۹۰، «فرآیند گسترش انتخاب­ های انسانی» به عنوان تعریف توسعه ارایه شده است. در رویکرد توسعه انسانی تنها مصرف کالا و خدمات موجبات رفاه را فراهم نمی­ کند، بلکه گسترش امکانات لازم ازقبیل آموزش و بهداشت برای استفاده از قابلیت ­ها و استعدادها و نیز پیشرفت قابلیت­ها اجزای اصلی توسعه در نظر گرفته می­ شوند. «توسعه انسانی اگرچه بر رشد ظرفیت­ های مادی در کنار پرورش ذهنی تأکید می­ورزد، اما رشد اقتصادی را به عنوان ابزاری در خدمت زندگی بهتر انسان به شمار می­ آورد». بنابراین، شکل دادن به قابلیت­ های انسانی از قبیل آزادی­ های سیاسی و مدنی، وضعیت آموزش، بهداشت و قدرت اقتصادی باید به­ عنوان هدف اصلی جوامع توسعه نیافته مورد توجه قرارگیرد.

مردم، ثروت اصلی جوامع خواهند بود و هدف توسعه، فراهم کردن شرایط زندگی بهتر، همراه با امنیت بیشتر می­ باشد. توجه به چالش­ های پیش روی انسان­ ها، مستلزم این است که مردم، در کانون توسعه قرار گیرند. ازاین ­رو، رشد اقتصادی نه به­ عنوان هدف بلکه وسیله ­ای برای افزایش فرصت­ های زندگی مورد توجه قرار می­ گیرد. رهایی ازفقر، گرسنگی، بیماری، جنگ، نابرابری، بی­سوادی، و…، از جمله راه­ های گسترش قابلیت­ ها و انتخاب ­های انسانی می­ باشند و به همین خاطر است که در سنجش توسعه انسانی بر سه معیار آموزش، درآمد و بهداشت تأکید شده است. در این تعریف انسان­ دوستانه از توسعه، انسان­ ها، هم هدف توسعه هستند و هم ابزار توسعه، و در یک کلام تلاش برای دستیابی به توسعه از طریق انسان­ های توسعه ­یافته با یک گرایش ملایم و انسان­ نگر و تأکید بر قابلیت­ های مردم شالوده و اساس توسعه انسانی را تشکیل می­ دهد.

اهداف توسعه هزاره به ­عنوان یک گام جدی دراین زمینه مورد توجه قرار گرفته است. شاخص توسعه انسانی به ­عنوان محور اصلی گزارش­ های توسعه انسانی در واقع، آخرین تلاش بین المللی برای یافتن یک واحد سنجش توسعه یافتگی کشورها می ­­باشد که ازسه معیار: آموزش، امید به زندگی و تولید ناخالص سرانه داخلی تشکیل شده است. استفاده از معیارهای فوق به علت نقش مهم و انکارناپذیر آن­ها در افزایش قابلیت انسان­ها می­ باشد. شاخص توسعه انسانی با هدف افزایش دامنه قدرت انتخاب وگسترش قابلیت­ های انسان، معیار موفقیت در فرآیند توسعه انسانی است.  شاخص توسعه انسانی ترکیبی از چهار معیار متفاوت است که در سه مؤلفه: امید به زندگی، آموزش و تولید ناخالص سرانه داخلی قرار می­ گیرند. شاخص توسعه انسانی یک میانگین ساده از سه مؤلفه فوق است. امید به زندگی، آموزش و درآمد واقعی همگی از عوامل اساسی افزایش دهنده قدرت انتخاب انسان­ ها می باشند. طول عمر بیشتر به عنوان معیار امید به زندگی علاوه بر آن­ که نشان دهنده تغذیه مناسب ­تر و برخورداری از امکانات بهداشتی است، فرصت بیشتری را برای زندگی و انتخاب به انسان­ ها می ­دهد. آموزش نیز به همین ترتیب قدرت تصمیم ­گیری و قدرت استفاده از فرصت های بهتر را برای مردم به ارمغان می ­آورد. امروزه جدای از نقش آموزش در توسعه انسانی، بر تأثیر سرمایه انسانی و آموزش در رشد اقتصادی نیز تأکید فراوانی می ­شود و در نهایت تأثیر افزایش درآمد واقعی در گسترش انتخاب های آزادانه افراد و بهره برداری از منابع مادی بر هیچ کس پوشیده نیست.

آموزش همواره به­ عنوان وسیله ­ای مطمئن در جهت بهبود کیفیت عملکرد و حل مشکلات مدیریت مدنظر واقع و فقدان آن نیز یکی از مسائل اساسی و حاد هر نهاد یا سازمانی را تشکیل می ­دهد. بدین جهت برای تجهیز نیروی انسانی سازمان و بهسازی و بهره­گیری هرچه مؤثرتر از این نیرو، بی شک آموزش یکی از مهم­ترین و مؤثرترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور سازمان و نیروهای درگیر در توسعه به شمار می­ رود .

بر همین اساس، توسعه منابع انسانی و بهره ­وری امروزه توسعه منابع انسانی و رابطه آن با بهره­ وری، یکی ازبحث­ های مطرح در مدیریت منابع انسانی است. توسعه منابع انسانی به نحوگسترده ای به آموزش و توسعه توجه دارد و مبتنی بر این مفروضات است:

الف-  افراد (نیروی انسانی) با ارزش ­ترین منبع سازمان هستند؛

 ب- توسعه (منابع انسانی) یک فعالیت دراز مدت است و در این باره نقش آموزش بسیار مهم است؛

پ- وظیفه هر مدیر، توسعه منابع انسانی است، زیرا مدیران، مسؤل محل کارخود هستند؛

ت- مدیران، کانون معنادارترین و بادوام­ترین تجارت کاری همکاران خویش هستند؛

ث- بهره­ وری به بهترین شکل استفاده از تمام منابع برای به دست آوردن حداکثر ارزش افزوده از آن­ها، مربوط می شود.

بنابراین، توسعه منابع انسانی به معنای ذخیره­سازی از نظر مهارت، سازماندهی و تجربه­ های یادگیری به منظور تحقق اهداف کسب و کار است. ازاین­رو، ازطریق ارتقای مهارت­ ها، دانش، شایستگی، قدرت یادگیری و علاقه افراد در تمام سطوح، رشد مستمر سازمانی به رشد افراد منجر می­ شود.

نیروی انسانی به عنوان مهم­ترین عامل توسعه صرفاً از مردان تشکیل نمی ­گردد، بلکه زنان را نیز شامل می شود. زنان نیمی از جمعیت جامعه را به خود اختصاص می ­دهند و بر همین اساس منطقی آن است که آنان را نیمی از پتانسیل نیروی انسانی توسعه در جامعه لحاظ کنیم. یکی از مباحث توسعه پایدار هم توجه کردن به زنان و نقش آنان در توسعه است. از طرف دیگر روستاها جای مناسبی برای اشتغال زنان است، زیرا آنان می­ توانند در کنار تربیت فرزندان خود، به امور دیگری نیز بپردازند که به دلیل نزدیکی به محیط کار و فضای باز روستا، از زمان نیز می­ توان استفاده بهینه نمود.

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب