غزل خوانی بخوان زیبا جلال مهربان امشب
که شعرت دل بر است یکدم رباید خود هواها را
به مناسب روز ۲۰ مهر به عنوان«روز حافظ» یکی از چند بیتی که در شیراز را با مطلع بیتی از حضرت حافظ نوشته ام را به عنوان یک برگ سبزی است تحفه درویش می کنم.
« اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقندو بخارا را»
اگر آن سرخرو آرد به دستش خود دل مارا گذارم در بغل جایش ببخشایم خطاها را
بگیر ای دل سراغ گل که در دارالجنون اینک نباشد هیچ کس نالان که بیند روی زیبا را
دریغا سرخرویان عظیم الشأن تند آور چنان خوردند حسرت خود ندیدند روی مینا را
ز چشم سرخ و زیبایم دلش خود روی گردان است ز این نقصان ما اینک چه باشد روی زیبا را
من از آن صورت رعنا که لیلی داشت دانستم که مجنونش بود قاتل گرش باشد دواها را
اگر سبم بفرمایی اگر دوری ثناگویم سلام گرم می ارزد به دل آن روی زیبا را
دهم پندت تو را ای دوست که از دل دوست تر دارند عزیزان سخاوتمند ندای روح عیسی را
حدیث از رقص و دلبازی تو برتر دان عزیز من که راز دلبران نگشود به یکدم این نواها را
غزل خوانی بخوان زیبا جلال مهربان امشب
که شعرت دل بر است یکدم رباید خود هواها را
جلال یوسفی ۲۲/۶/۱۳۶۸