یاد داشت های پراکنده

توسعه ما در گرو توسعه فکرمان است! اما این فکر را دست نزده گذاشته ایم ، غافل از این که به زودی این کاسه سر با آن چه در آن است به چاله ای به نام « گور» می رود! باز هم نسیان، فراموشی و ….

21 آگوست 2015

اندر خاطرات مردادماه سال های گذشته

ماه مرداد سال ۱۳۹۴ هم تمام شد. امروز جمعه بود و در خانه به استراحت پرداختم. شب بر آن شدم که ببینم در این سال های گذشته در این ماه چه کاری انجام داد ه ام . اما یاد داشت ها زیاد و بود بررسی همه آن ها دشوار. این بود که فقط به نوشته های تنها و تنها یک وب ـ خفرک- در آن زمان نگاه کردم . چه خاطراتی در این سه سال ۹۲ تا ۹۴ در این ماه از خود باقی گذاشته ام.

از نوشته های سیاسی تا اجتماعی، از بزرگواری تا تژده، از ناجا تا فرمانداری…. و تا مشکلات منطقه ممسنی و به ویژه رستم.

از نداشتن پایانه مسافربری ، تا ورود نیروی انتظامی بویراحمد به حوزه استحفاظی شهرستان رستم و سخت گیری از راننده های ممسنی و رستم ….، داد از جماق وکیل همتبار تا ام المشاغل دولت پاک دستان! داد و بیداد از فرهیختگان ممسنی و رستم در کوتاهی برای ساخت منطقه شان، استیضاح وزیر علوم دولت تدبیرو امید ، گوجه های مانده بر روی دست کشاورزان بی پناه ممسنی بزرگ، تا گلایه از سید بزرگواری و شهردار پایتخت ایضاً و….سخن از بی پروایی های امام جمعه مشهد، واویلای از دست سایت ها در برابر نوشتن به عنوان نامزد انتخاباتی، نامه به استاندار فارس، معذرت هواهی از مردم بویراحمد و کهگیلویه به دلیل برخورد نمایندگان فارس با استاندار جدید، تا پزشک جراح و بازداشت وی در ممسنی و … بقیه که در سایت جدید خفرک در این ماه منتشر گردیده است.

http://khafrak.mihanblog.com/post/archive/1392/5

http://khafrak.mihanblog.com/post/archive/1393/5

http://khafrak.mihanblog.com/post/archive/1394/5

همه را با تیتر و گاه برخی را کامل خواندم. در آن سال ها از تنهایی می نالیده ام. از این که کاری برای مردم منطقه ام آن طور که در حد لیاقتشان باشد نشده است. از این که سختی می کشند؛ از این که به جای توسعه منطقه سعی شده تا برایشان نامه محرومیت بگیرند!!!

اما امسال در این ماه داد از تهمت های ناروا بود. داد از دیدن نوشته هایی که یک طرفه نوشتند و جواب ها را نیز منتشر نکردند. از آنانی که بی راه نوشتند وبه زیارت رفتند، تا آنان که خبر رسانی ناحق کردند تا پرونده ای بسازند. و…

تا آنان که برای دنیای خویش ، آخرتشان را بر باد دادند.

آری این ماه هم تمام شد. ماهی دیگر از عمر ما کم شد و چه قدر قدر خوشحالیم که ماه تمام می شود مقاله ای برای یکی از نشریه های محلی ارسال کردم. این مقاله قبلاً منتشر شده است اما با این وجود مجدداً آن را وارسی کردم.

هوا سرد شده است و این در حالی است که در منطقه زادگاه من یکی از دوستان قدیمی و بسیار خوبم امروز قبل از ظهر برایم نوشته بود که دو کولر در خانه روشن دارد ولی هوای خانه مصل خرمشهر و آبادان است! اما من سردم بود. این کشور ایران است. کشوری چهار فصل که اگر صاحب داشته باشد می تواند به راحتی در بسیاری از مواد خودکفا باشد و یا حداقل کمتر وارد دات داشته باشد . اما اگر بخواهیم کشور را بسازیم پس چه کسانی در مجلس برای هم دمپایی بکشند؟! چه کسانی داد بزنند؟ و کدام افراد بخوابند؟! و…. بگذریم.

توسعه ما در گرو توسعه فکرمان است! اما این فکر را دست نزده گذاشته ایم ، غافل از این که به زودی این کاسه سر با آن چه در آن است به چاله ای به نام « گور» می رود! باز هم نسیان، فراموشی و ….

دوستی از قوم لر نوشته است و مضحکه شدن در جک و جفنگ! مقاله اش را زیر و رو کردم، دردش به جاست و بیداد کردنش حق! پس آن مقاله را دادم تا در سایت خفرک هم منتشر کنند، باشد که این قوم به خود آیند.

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب