آیا این درست است که از یک طرف دیگران را به اتحاد دعوت کنیم ، از سوی دیگر:
درب زندان هایمان بر روی منتقدین باز باشد، نیروهای تحت امرمان هر وقت خواستند دستگیر کنند، سایت هایمان بنویسند، تهمت بزنند، دروغ ببندند و حاضر به درج جوابیه نبوده و حتی از نوشتن نظر دیگران هم خودداری کنند؟!!!
استاندار محترم فارس جناب آقای مهندس افشانی
سلام علیکم
با احترام و عرض خیر مقدم به شما ، ورود حضرتعالی را به استان تمدن پارسیان ( فارس ) خوش آمد می گویم و به این بهانه ، از صدها و شاید بیشتراز صدها، مشکل این استان به یک نمونه اشاره می کنم و در صورت بقاء عمر در خدمت شما خواهم بود. هر چند وجود فرهیختگانی که بنده شاگرد آن ها نیز محسوب نمی شوم ، درکنار شما و جامعه فرهیخته پرور استان فارس، مایه دل گرمی است.
جناب استاندار محترم
جنابتان نیک می داند که جامعه ای که در آن امنیت وجود نداشته باشد، ولو با بودن همه شاخص های توسعه، این جامعه روی توسعه را نخواهد دید ، لهذا بنده با مصداقی از این شاخص آغازین سخن خود را به محضر حضرت عالی ارسال می کنم.
در روز روشن، در حضور نیروهای انتظامی(ناجا)، سپاه و بسیج و نیروهای امنیتی در فرودگاه شهید دستغیب و مسیر فرودگاه( بلوار مدرس) به نماینده مجلس ، فردی که از فرهنگیان فرهیخته و بازمانده ایدئولوگ انقلاب اسلامی است، حمله می شوند، تا جایی که به قصد کشتن او را مورد هجمه سنگ ، گوجه و سایر اشیاء قرار می دهند. این در حالی بود که هنوز مهمان ما مردم « استان ادب و هنر»! فارس ، هنوز پایش حتی به محل سخنرانی نرسیده بود، چه رسد به این که سخنی گفته باشد، که بتوان آن را بررسی کرد و در باره آن اظهار نظر نمود !
به نا به گفته دکتر مطهری و با آن وضع نامطلوبی که ایشان داشتند، در کلانتری مسیر خود، حتی نیروهای ناجا حاضر به دستگیری افراد مهاجمی که تا کلانتری او را تعقیب کرده بودند، نشدند، بلکه او را سفارش به برگشتن نیز می نمودند.
آقای دکتر مطهری یک دست کت و شلوار تحویل می گیرد و بر می گردد که اگر من بودم با همان لباس به تهران بر می گشتم ، تا عبرتی برای آنانی که پس از آن از این گروه از ارازل و اوباش دفاع کردند ، می گردید که البته بعید به نظر می رسد که مایه عبرت می شد.
