امروز : شنبه,۶ام مرداد ۱۴۰۳

…. و جلیلی دروغ هم می گوید!

مرور زمان نشان داد که سعیدی علاوه بر سواد آداب معاشرت سیاسی هم بلد نیست، این را از کارکردش در دوران شورای امنیت ملی دریافتم.

16 سپتامبر 2015

سال ها پیش با توجه به  مسؤلیتی که بر عهده داشتم، چندین استاد به من معرفی شدند. به نزد برخی رفتم. یکی از این ها سعید جلیلی بود. در آن جلسه بسیار کوتاه جلیلی را بی سواد یافتم، بنابراین دیگر سراغش نرفتم.


گاهی هم با خود می اندیشیدم که شاید سواد دارد اما، راه نشر سوادش را بلد نیست و یا این که آن را در خدمت قدرت قرار داده است!
مرور زمان نشان داد که سعیدی علاوه بر سواد آداب معاشرت سیاسی هم بلد نیست، این را از کارکردش در دوران شورای امنیت ملی دریافتم.
در دوران انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دریافتم که او از تهجر و یبوست فکری هم برخوردار است!
و حال…
و حال می بینم او دروغ گوی بی دست و پایی است. خوشا به حال آن عضو از پیکرش که در دورانی از او جدا شد تا شاهد این خصلت های ضعیف او نباشد. درود بر آن پا و اهداف آن.
سال های سال هیئت دیپلماتیک ایران در کشورهای متعدد چرخیدند و پول های مردم را خرج جلسات متعدد کردند. نتیجه این رفت ها و برگشت ها، نشست ها و … این بود که پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تا دلتان بخواهد قطعنامه علیه ملت مظلوم ایران صادر شد. البته ملت مظلوم از قِبَلِ این پرونده ها فقط از خارجی ها ضربه ندیدند. آن ها گرفتار راه زنان گردنه زنی شدند که الباقی صندوق ذخیره کشور را نیز بردند و آن را به حساب تحریم ها گذاشتند.
مردان دیگری آمدند، این ها تفاوتشان اززمین تا آسمان بود. جواب « عیدتان مبارک» را « یس» نمی دادند. در عین خنده ، داد می زدند. شعار نمی دادند و… نزدیک به دو سال با کمر درد، و گاه پای شکسته به اصطلاح دشمن …. نتیجه این شد که برای اولین بار بدون جنگ و خونریزی یک کشور از زیر فصل هفتم شورای امنیت بیرون آمد و این یک معجزه بود. واقعاً معجزه!
طبل بی سوادان و متهجرین به صدا در آمد که همه چیز بر باد رفت. از ترکمانچای گفتند و اما نمی دانند که بانی ترکمانچای از همین سنخ تفکرات بود!
 برخی ترجمه می خواستند. برخی اصل متن انگلیسی را می خواستند نه این که فکر می کردند، این هم « یس» ی بیش نیست هر چند یس را هم اربابشان به غلط ادا کرده بود!
 از علم الهدای مشهد تا جنتی و کرمانی و … تهران و تا ریزه هایی در شهرهای کوچک یک صدا وا اسلاما و وا ایرانا و وا مصیبتا سر دادند. و…
غافل از این که افرادی که در برابر غول های سیاسی زانو نزدند، به راحتی می توانند کمر بیسوادان داخلی را بر زمین بزنند و چون بر زمین زدند:
جلیلی وارد میدان شد. اما چه فضیحانه!
جلیلی ادعایی کرده است که این ادعا هر چند سندیتی ندارد و هر عقل ناقصی کذب بودنش را متوجه می شود ولذا من نمی خواهم برای رد سخنانش به استدلال روی ببرم. حتی کار به جایی کشیده شده که دکتر ولایتی هم این بار روشن تر از قبل موضع گیری کرد.
اما سخن اساسی من این است که با این که رهبری از تیم مذاکره کننده راضی است و بارها اعلام رضایت کرده و هم چنین با برخی از سران و مدیران عالی رتبه اروپایی هم دیدار کرده است ، برخی که ادعای پیروی از ولایت دارند و صدای ولایت مداری شان گوش فلک را کر کرده است، چرا سران کشور را به شاه و بقیه مقایسه می کنند؟!
آقای علم الهدی و هم فکرانش واقعاً کاسه صبر مردم را دارند لبریز می کنند. اینان مصدایق واقعی سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی در مورد « حجتیه ای بودن» هستند.
آقای مصباح شخصیتش بر همه آشکار شد. انسانی که ادعای علامه بودن دارد! آقای احمدی نژاد که ام الکاذبین است. آقای جنتی که به جای زنان کبریت فروش و بچه های گدا و زنان بیوه بی سرپرست که به سختی حقشان در کنار این ها از دست رفته است، در پشت تریبون نماز جمعه برای بچه های سومالی گریه می کند، آقای ایمانی امام جمعه شیراز در جریان توهین به آقای مطهری اطلاعیه می دهد و بعد می گویند کار دفتر بوده و حاج آقا خبر نداشته است!
آقای حایری شیرازی سوای از همه گرفتاری هایی که برای فارس درست کرد، در نامه به آقای مطهری، تز می دهد و حرفی خلاف قانون اساسی می زند. برخی از آقایان می گویند، رأی مردم تزئینی است اما خودشان برای همین رأی تزئینی  سر و پا می شکنند، آن یکی خواب می بیند و آن دیگری می گوید:« آورده اند که…» اما نمی گوید چه کسی آورده است؟! در کدامین سند، کدام حدیث؟!
این ها حتی نص قرآن را زیر پا گذاشته اند!!! ، قانون اساسی را لگد کرده اند!!، رهبری را دارند دور می زنند!
من برای این کشور واقعاً احساس خطر می کنم، به ویژه این که برخی از سازمان هایی که در دستشان اسلحه وجود دارد ، از نیروهایی که پیرو مصباح هستند، استفاده می کنند!
شعار انقلاب اسلامی ۵۷ ، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. ما به این رأی داده ایم. مردم به این رأی داده اند. استقلال این نیست که با دنیا بجنگیم و پای همه را بگیریم( از بکار گیری این واژه قبلاً عذرمی خواهم)، استقلال این نیست که آهن پاره درست کنیم و مردم را بکشیم و اسمش را سایپا مطمئن بگذاریم و سمند و سورون و ….و خودمان بر بهترین ماشین ها سوار شویم!، استقلال به این نیست که برنامه بریزیم و عدد و آمار دروغ بیرون بدهیم!
آزادی ، که داستان غم انگیزی دارد. آزادی که حتی از دوران شاه هم در بسیاری جاها بدتر شده است! زمان شاه راه میخانه و مسجد برای هر کس باز بود( نمی خواهم تأیید کنم) اما دهان ها بسته بود. امروزه آخوند ما به جای این که به مسجد و روستا برود و با مطالعه بتواند به نیازهای دینی و فرهنگی جوانان در میان این رشته های نوری پراکنده در دنیا جواب بدهد، لباس رزم می پوشد و عمامه ای که بر سر  و باطومی در دست و کلت کمری بسته به کمر در خیابان به جان معترضین می افتد و انگار که پاسخ این بی سوادی و یا راه گم کردن را باید فقط و فقط وزارت ارشاد بدهد. ناجا به جای حوزه علمیه تصمیم می گیرد. به والله آن چه مردم به آن رأی دادند این نبود  و نیست و نخواهد بود!
سیستم جمهوریت در جمهوری اسلامی را نیز آقای مصباح و دست پرورده هایش اساساً قبول ندارند.
ما معتقدیم که تنها را ه دست یابی به دموکراسی رجوع به آراء مردم است و بیعت پیغمبر اسلام(ص) و ائمه (ع) نیز حکم همین رأی مردم را دارد. کاری نکنید که دین را هم از مردم بگیریم.
آقای جلیلی، راستی چه کسی حکم داده که دروغ گفتن شما مصلحتی است؟! مصلحت پایش به دین باز شود، همه کار را خراب می کند! مصلحت در دین جایگاهش با این مصلحت از زمین تا آسمان تفاوت دارد!
کشور قانون دارد،سعید امامی هایی پیدا می شوند و آدم می کشند و بعد می گویند فلانی حکم شرعی داده است، بنده عرض می کنم، اشتباه کرده حکم بدون محاکمه داده است و امامی غلط کرده آن را اجرا نموده است! آن دیگری به زندان می رود زیرا امام جمعه موقت گفته باید برود، این حرکت، حرکتی  بیخود است. این سرخود بودن است .این بی نظمی است.
از سوی دیگر صدا و سیما که ننگ برخوردهای چندگانه اش گوش فلک را کرده است نیز در طبل خود می کوید! راستی این صدا و سیمای جمهوری اسلامی است با  رادیوو تلویزیون شخصی جناب جنتی و محمد یزدی و مصباح یزدی و احمدی نژاد و … سایرین؟!
این صدا و سیما از بودجه و حق این مردم هزینه می کند. چه حقی دارد به طور کامل جلیلی را پوشش می دهد؟! روز ریاست جمهوری جلیلی هر زمان که باشد، روز پرواز مورچه است و من سال ها پیش در مطلبی همین را برای احمدی نژأد نوشتم.
با سعید جلیلی به نا به خواسته مردم ، دو گونه باید رفتار شود:
یکی این که باید وادار شود که اسناد حرف های خود را به روی میز بگذارد که مطمئناً هیچ وقت نخواهد گذاشت و دیگر این که باید به خاطر این همه خسارت به کشور به دلیل عدم لیاقت باید پاسخ ملت را بدهد. تازه من معتقدم باید محاکمه گردد.
در پایان عرض کنم، گروه پایداری و بسیاری از اصول گرایان و همراهانشان ولایت را برای خود نردبانی می دانند اما باید آگاه بود. باید نتیجه واقعی انقلاب را تثبیت کرد اما بدون کوتاهی دست این ها این امر شدنی نیست. این خط و این نشان

 

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب