آن چه باید پیرامون حماسه جاودانه کربلا مورد توجه قرار بگیرد، پرداختن به چرایی است تا چگونگی چرا که در این صورت اهداف و آرمان های این حادثه و درس ها ، پیام ها و عبرت های این واقعه استخراج « کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا » می شود و حماسه عاشورا نقش کاربردی پیدا کرده و جمله معروف تحقق می یابد.
پیام های نهضت عاشورای حسینی
مقدمه
هر حادثه ای هر چند اصیل و مستند باشد، اگر دستخوش تحریف ها و بدعت ها قرار گیرد و مجموعه ای ازخرافات در آن رخنه کند و یا به طور صحیح مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرارنگیرد، نه تنها از ایفای نقش اصلی خود باز می ماند، ای بسا به تدریج از اهداف اصلی خود فاصله هم بگیرد. در این میان، حادثه ای همانند حماسه کربلا که ماهیت ضد استبدادی و هویت عدالت طلبی و ویژگی ظلم ستیزی دارد، بدون شک حکومت های ظلم و جور برای رسیدن به مصالح و منافع خود در تخریب و تحریف محتوای این واقعه عظیم از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی کنند.
بنابراین، آنچه باید پیرامون حماسه جاودانه کربلا مورد توجه قرار بگیرد، پرداختن به چرایی است تا چگونگی چراکه در این صورت اهداف و آرمان های این حادثه و درسها ، پیام ها و عبرتهای این واقعه استخراج « کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا » می شود و حماسه عاشورا نقش کاربردی پیدا کرده و جمله معروف تحقق مییابد. آنچه در پی میآید، گامی است ناچیز در راستای تبیین اهداف والای این نهضت در قالب درسها وپیامها سعس بر این است که باتمسک به بیانات وخطابه های حضرت امام حسین (ع)درسها وپیامهای این حماسه بزرگ وجاودانه تبیین وتشریح شود.
پیام های نهضت حسینی
یکی از مهمترین و اساسی ترین درس و پیام عاشورا، تفکیک شفّاف و روشن، بین مدیریت دینی و الهی با حکومت خلافتی و سلطنتی و موروثی است.
هنگامی که یزید بن معاویه ولید را مأمور به بیعت گرفتن از امام حسین(ع ) نمود و آن حضرت ازبیعت کردن خودداری کردند، رو به ولید کردند و فرمودند:
« ماخاندان نبوت ، معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان هستیم، خداوند اسلام را از خاندان ما شروع کرد و تا آخر نیز همگام با ما به پیش خواهد برد. اما یزید این مردی که تو از من توقع بیعت با او را داری، مردی است فاسق و شراب خوار که دستش به خون افراد بی گناه آلوده گردیده است. او شخصی است که حریم دستورات الهی را در هم شکسته و علناً و در مقابل چشم مردم مرتکب فسق و فجور می گردد. آیا رواست شخصیتی همچون من با آن سوابق درخشان و اصالت خانوادگی، با چنین مرد فاسد بیعت کند. ولی شما امشب را به صبح برسانید و ما نیز شب را به صبح برسانیم، ما و شما باید تأمل نموده و آینده را در نظر بگیریم که در آن صورت خواهید دید که کدام یک از ما سزاوار و لایق خلافت و رهبری امت اسلامی و شایسته بیعت مردم است» .همچنین امام حسین (ع ) برای دومین بار آن گاه که با مروان بن حکم روبه رو گردید و با صراحت کامل و بدون پرده پوشی فرمود:
« اینک باید فاتحه اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروایی مانند یزید گرفتار شده اند. آری من از جدم رسول خدا شنیدم که می فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزی معاویه را بر بالای منبر من دیدید، بکُشید ولی مردم مدینه او را بر منبر پیامبر دیدند و نکشتند و اکنون خداوند آنان را به یزید فاسق مبتلا و گرفتار نموده است».
شاید بزرگترین مشکلی که جامعه را پس از رحلت پیامبر اسلام(ص ) تهدید می کرد، حوادث اتفاق افتاده در صحنه سیاسی و رهبری جامعه بود که مورد غفلت و بی توجهی توده مردم و فرهیخته ها قرار گرفته بود. در این میان، جریان اموی از غفلت جامعه، استفاده کرده و می خواست هدفهای شوم خاندان ابوسفیان را در مبارزه با اسلام و قرآن که در گذشته با شکست مواجه گردیده بود، منافقانه و در لباس خلافت اسلامی پیاده کند و در نتیجه نظام مدیریتی مبتنی بر امامت اهل بیت را به نظام سلطنتی موروثی تبدیل کند.
امام حسین (ع ) در این گفتگوی خود با ولید و مروان، موضع خویش را درباره بیعت با معاویه و به رسمیت نشناختن حکومت او را به صراحت بیان کرد و پس از شمردن صفات بارزی از خاندان خویش و بیان موقعیت خود که دلیل شایستگی او و خاندانش به امامت و رهبری است، نقاط ضعف یزید را بر شمرد که دلیل محکومیت او در ادعای مقام رهبری بود.
در میان سخنان امام (ع) یکی از جمله ها تبلور و جلوه ویژه ای دارد، آنجا که فرمود:«و مثلی لایبایع مثله» و با این بیان، شخصی بودن مسئله را نفی کرده، به فراگیر بودن نهضت خود تصریح نمود.
۲- تداوم بخشی غدیر خم با غدیر خونین کربلا
یکی از بنیادی ترین پیام های اعتقادی، سیاسی امام حسین (ع )، حفظ و صیانت از حریم مقدس ولایت و تداوم بخشی جریان غدیر خم با غدیر خونین کربلا است. چه اینکه اکمال دین و اتمام نعمت منوط به ولایت اهل بیت (ع ) است؛ لذا پیامبر اسلام به فرمان الهی در غدیر خم فرمود :«من کُنت مولاه فهذا علیه مولاه »و امام حسین(ع) در راستای همین مسیر و در تداوم همین استراتژی فرمود:
«ای مردم من فرزند دخت پیامبرم و ما به اما مت و رهبری جهان اسلام از این مدعیان دروغین که در میان شما با دشمنی و ظلم و ستم رفتار می کنند، سزاوارتریم».
۳- شناسایی حیات و مرگ واقعی
از بارزترین پیام های نهضت عاشورا، شناسایی مفهوم دو مقوله حیات و مرگ است که تصور و شناخت صحیح از این دو مفهوم، نتایج عملی را در پی خواهد داشت.
حیات و زندگی، مطلوب مطلق در عرصه هستی است و هیچ مطلوبی به درجه زندگی نمی رسد. اکنون سخن اینجاست که ماهیت حیات و زندگی چیست که ما طالب و آن مطلوب ماست؟
باید به کربلا رفت و از عاشوراییان پرسید. امام حسین(ع ) و یاران با وفایش، هم با کلام و سخنان روشنگرانه و هم در عمل و رفتار خود مفهوم زندگی و مرگ و چگونه زیستن و چگونه مردن را به جامعه آن روز و همه جهانیان آموختند.
امام حسین(ع ) در روز عاشورا به یاران و سلحشوران خود، مرگ را این گونه تعریف کرد:
«ای بزرگ زادگان صبر کنید که مرگ پلی بیش نیست که شما را از فشارها و ناراحتیها عبور داده، به بهشتهای پهناور و نعمت های ابدی می رساند». امام حسین در این بیان نه تنها مرگ را پایان خط زندگی نمی داند، بلکه آن را آغاز حرکت جدید معرفی می کند که مرگ آغاز پل است و همه مزایا پس از پل قرار دارند. عبور از این دریا بدون پل امکان ندارد و همه کمالات به ویژه کمال حیات در آن سوی پل است.
امام(ع ) در طول مسیر نهضت، ماهیت حیات و مرگ و هدفدار بودن زندگی را بارها بیان فرمودند که
«مرگ همراه باعزّت بهتر از حیات و زندگی توأم با ذلّت است».
«مرگ در راه عزت جز حیات و زندگی جاودانه نیست و زندگی توأم با ذلت، مرگ تهی از حیات است.»
در بیانی دیگر می فرماید:
« مرگ در نظر من چیزی جز سعادت و خوشبختی نیست و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمی بینم».
امام در این سخنان ، توجه ویژه ای به عزت مداری و ذ لت گریزی نموده اند و حیات و زندگی حقیقی را توأم با عزت و مرگ را همراه با ذلت، معرفی کرده اند.
مرگ از منظر یاران عاشورایی
وقتی امام حسین (علیه السلام ) از حضرت قاسم بن الحسن (علیهما السلام ) پرسید که مرگ در نزد تو چگونه است؟عرض کرد: مرگ نزد من شیرین تر از عسل است.ازمرگ باکی ندارم؛ زیرا مرگ مایه رشد و تکامل است. البته این سخنان و سخنان امام و یارنش همه ملهم از آیات قرآن است. در قرآن می فرماید: ولا تَحسبنَّ الذین قُتلوا فی سبیلِ اللهِ أمواتاً بل أحیاه عنده ربهم یرزقون » ، «و لا تَقولوا لمن یقتَلُ فی سبیلِ اللهِ أموات بل أحیاه و لکن لا تَشعرون».
بنابراین، منظور از زندگی، همان « حیات معقول » است، حیاتی که مستند به دلیل و برهان باشد، حیاتی که از آنِ خدا و برای خدا در جریان قرار می گیرد که در این صورت، زندگی طبیعی و مادی یک وسیله مناسب برای وصول به آن «حیات معقول است که شخص آگاه و بینا در راه به دست آوردن آن، حاضر است صدها بار دست از آن زندگی طبیعی محض بردارد. و این احساس با عظمت در شب عاشورا در یاران فداکار امام حسین (ع ) کاملاً مشهود است و تاریخ آن را ثبت و ضبط کرده است.
۴– قیام آفرینی و تولید نهضت
روشنفکران و آزاد اندیشان معتقدند که نهضت کربلا و حماسه عاشورا دو پیام اساسی دارد:
۱- مصرف کردن.
۲- تولید نهضت و قیام آفرینی.
نهضت حسینی به نسل آگاه درس می دهد که اگر مشکل دینی داری، خود را اصلاح کن و اگر صالح هستی، برخیز و مصلح جوامع بشری باش. اگر مشکل اخلاقی داری، پیرو رهبران الهی باش و الاّ برخیز و امام دیگران باش. و اینکه گفته اند«کلُّ یومٍ عاشورا وکلُّ أرضٍ کربلا. یعنی در همه مکان ها و زمان ها می توان تولید نهضت کرد. نباید فقط مصرف کننده نهضت شد، بلکه بایستی در راستای جوامع بشری قیام کرد و تولید نهضت کرد.
یکی از خطبه های مهم و مهیج و تاریخیِ حسین بن علی (ع) خطبه ای است که آن حضرت درسال ۵۸ هجری، دو سال قبل از هلاکت معاویه و در بحران و اختناق و ظلم و فشاری که از سوی دستگاه حاکم اموی بر امت اسلامی وارد می گردید، ایراد فرموده است. این خطبه شریف از سه بخش مستقل تشکیل یافته است که امام (ع ) در بخش سوم و آخرین خطبه خود وظیفه علما و خواص و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد و مضرات سکوت آنان را در مقابل زورگویان بیان کرده اندکه آکنده از پیام ها است. در یان بخش امام می فرمایند: «شما ای گروه علمای دین اگر ما را یاری نکنید و در گرفتن عدل و داد، با ما هم صدا نگردید، ستمگران در مقابل شما قدرت بیشتری پیدا خواهند نمود و در خاموش کردن مشعل فروزان«نبوت»فعال تر خواهند گردید».
۵- تقدم دین و حفظ اصول بر مال و جان
إن کانَ دینُ محمد (صلّی الله علیه و آله ) لم یستَقم إلاّ بقَتلی فیا سیوف خُذینی »؛ اگر دین محمد استوار وپایدار نمی شود جز با کشته شدن مکن پس ای شمشیرها مرا بگیرید.
یکی دیگر از پیام های حماسه عاشورا تبیین نقش رهبری و امامت در حراست و صیانت از دین و مکتب اسلام است. حادثه خونین عاشورا بیانگر این حقیقت است که اگر هستی و بقا دین به خطر افتد، رهبری حتّی به قیمت فدا کردن جان خود و فرزندانش به میدان خواهد آمد و از خاموش شدن خورشید فروزان دین جلوگیری به عمل خواهد آورد.
۶– شناسایی سرشناسان غیر متعهد
امام حسین می فرمایند: «ای شبث بن ربعی، ای حجار بن ابجر، ای قیس بن اشعث و ای یزید بن حارث آیا به من ننوشتید که : میوه ها رسید، باغ ها سرسبز شده، تو بر سپاهی که برایت مهیاست وارد می شوی، پس رو به ما کن.آنها پاسخ دادند:ما ننوشتیم.فرمود: سبحان الله به خدا سوگند شما بودید که نوشتید«.
از دیگر درس ها و پیام های حادثه عاشورا، شناسایی و معرفی چهره ها و عناصری که در افکار عمومی و در جریانها مؤثر هستند، افرادی که سر شناسان جامعه و دارای شخصیت مذهبی، اجتماعی هستند و می توانند نقش ایفا کنند و جامعه را به حرکت در آورند، آنان که قول و عمل و گفتار و کردارشان و حرکت و سکوتشان برای آحاد ملت، الگو و سر مشق است و بایستی موقعیت و شخصیت خود را بشناسند و ارزش واقعی خود را دریابند و در فکر سعادت جامعه و نجات مظلومان باشند. ولی بر اثر علل و عواملی، در بیان حقایق و یا موضع گیری به موقع و یا همراهی با جریان و جبهه حق خودداری کرده و باز می مانند و یا به جبهه باطل می پیوندند. جریان عاشورا نماد روشنی از خیانت و کوتاهی مجموعه ای از فرهیخته ها ست که می توانستند با شناخت فرصتها و موضع گیری مناسب جلو انحراف و حاکمیت باطل را بگیرند و نگذارند جریان نبوت و رسالت از مسیرش خارج و مشتی ریاست طلب غیر صالح بر جایگاه رسالت تکیه زده و زمینه حادثه عاشورا را فراهم کند.
۷- حفظ حریم ها و قداست ها
از دیگر درس ها و پیام های مکتب شهید عاشورا، توجه به ارزش ها و قداست ها و عزم جدی و برنامه ریزی در جهت حفظ حدود و رعایت قداست هاست که در طول زندگی امام حسین(ع ) توجه و رعایت این موضوع مشاهده می شود و بارزترین مصداق این مهم، تصمیم گیری برای خروج از مکه و حرم امن الهی بود. آن جا که احساس کرد اگر در حرم امن الهی بماند امکان دارد نظام فاسد دست به فاجعه خطرناکی بزند که هم جان امام به خطر افتد و هم قداست حرم الهی مورد خدشه قرار گیرد. از این رو، تصمیم گرفت برای حفظ قداست و حرمت حرم امن الهی از مکه خارج شود.
امام حسین(ع) فرمود:«به خدا قسم کشته شدن در خارج حرم، حتی یک وجب، برای من دوست داشتنی تر است تا اینکه داخل حرم به قتل برسم.»
۸- تبیین رسالت زن مسلمان
از دیگر درس ها و پیام های حماسه جاودانه عاشورا، ارائه الگوی حضور زن مسلمان و متعهد در انجام تکالیف الهی و ترسیم رسالت ایفای نقش زنان در حمایت از دین و رهبری در برابر حکومت ظالم و طاغوت و دفاع از ارزش ها و قداست هاست. امام حسین (ع ) در طراحی نهضت الهی همواره اصرار داشت که اهل بیت و زنان در این نهضت مشارکت داشته باشند و در برابر درخواست ها به ویژه درخواست برادرش محمد حنفیه و امه سلمه اصرار به همراهی آنان داشت و در نهایت، می فرمود : تدبیر الهی این است که اهل بیت و زنان همواره با من باشند. اما نقش اهل بیت و زنان در معرفی اهداف نهضت عاشورا، حراست و حفاظت از امامت بعد از امام حسین (ع)، تشریح ماهیت حکومت یزید، افشای جریان نفاق، برانگیختن افکار عمومی و عصیان مردم بر ضد حکومت فاسد بنی امیه و آثار متعدد دیگر، ثابت کرد که تدبیر امام حسین (ع) در همراهی اهل بیت و زنان و مشارکت آنان در نهضت، بسیار هوشمندانه و حساب شده است .
جلوه هایی از نقش زینب کبری در نهضت عاشورا
پرداختن به همه ابعاد نقش زینب کبری در نهضت عاشورا، در این مختصر، میسر نیست، ولی از باب«ما لا یدرک کلّه لا یترک کلّه»به بعضی از نکات اشاره می شود:
الف. هدایت و کنترل بحران پس از شهادت امام حسین(ع)
ب. پرستاری و نگهداری از امام سجاد(ع)
پ. حفظ جان امام سجاد(ع)
ت. افشای جریان نفاق در کوفه و بیدار نمودن جامعه خفته آن روز
ث. شکستن ابهت و اقتدار یزید.
۹- احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر
امام حسین (ع ) هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه وصیتنامه ای نوشت و به بردارش « ابیطالب محمد حنفیه تحویل داد. در این وصیتنامه پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، هدف خود را از این سفر بیان نمود و فرمود: « من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیا و زنده کردن سنّت و قانون جدم رسول خدا و راه و رسم پدرم علی بن ابیطالب است».
رسالت و ماهیت اصلی قیام و نهضت امام حسین (ع ) در مقابله با حکومت ظالمانه معاویه و خلافت فاسد یزید، تحقق و اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. در واقع قیام برای از بین بردن بزرگترین منکر که همان حکومت شیطانی بنی امیه که ریشه همه پلیدی ها و ناهنجاری ها در جامعه آن روز بود و شکل دهی بزرگترین معروف، یعنی تحقق استمرار دین اسلام که ریشه همه فضایل وارزش ها ست.
۱۰- اقامه نماز
نماز پایه اساسی اسلام و ستون خیمه دین و یکی از مظاهر آشکار عرفان و معنویت است. امام حسین (ع) با همه سابقه ای که در طول عمر شریف خود در نماز و عبادت داشت ، عصر تاسوعا از برادرش حضرت ابوالفضل (ع ) در خواستی کرد : «امشب را مهلت بگیر، امید است در این شب نماز گزارده و با خدا نیایش کنیم و از او آمرزش بخواهیم؛ چه اینکه او می داند که من براستی نماز و تلاوت قرآن و دعا و نیایش و استغفار را دوست دارم».
بعد از مهلت دادن دشمن و بعد از صحبت ها و اتمام حجت هایی که با اصحاب خودش کرد به خیمه خود برگشته، تمام آن شب را به نماز و استغفار و دعا و تضرع گذراند، چنانکه اصحاب آن حضرت نیز این چنین بودند.
در ظهر عاشورا که تنور جنگ به شدت گرم و درگیری و نبرد به نهایت درجه حدت رسیده بود، هنگامی که ابوثمامه صاعدی دخول ظهر را به امام (ع) خبر داد، امام فرمود:« نماز را به یادمان آوردی، خدا تو را از نماز گزاران قرار دهد، بله اکنون اول وقت نماز است از دشمنان بخواهید که دست از جنگ بردارند تا نمازمان را بخوانیم» . چون آنها حاضر به تعطیل کردن جنگ نشدند امام (ع) در حالی که مسافر بود و امکان نماز فرادی در مکان دیگری بود در جهت اهتمام به امر جماعت با انتخاب افرادی به عنوان نگهبان نماز جماعت را برپا کردند. در میان اصحاب، سعید بن عبدالله حنفی و زهیر بن قین پاسداری از جان امام (ع) را عهده دار شدند و در نهایت این دو شهید، فدای نماز شدند.
۱۱– ایثار و از خود گذشتگی
ایثار و از خود گذشتگی، از سجایا و اخلاق نیکو و والای اهل بیت (علیهم السلام )بود. واز جلوه های برجسته عرفان و معنویت کربلا است.
اساس و شاکله حرکت امام حسین (ع ) و یاران باوفایش، ایثار و فداکاری است که به نمونه هایی ازمظاهراین صفت فاضله در حماسه عاشورا بسنده می کنیم:
الف. از چهره های ارزشمند و مؤثر در حماسه خونین کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع ) بود که اوج فداکاری و از خود گذشتگی نسبت به دین و نهایت ادب را نسبت به رهبری را از خود نشان داد.
ب. عرض ارادت هایی که اصحاب آن حضرت در شب عاشورا کردند و در روز عاشورا تا زنده بودند، نگذاشتند کسی از بنی هاشم وارد میدان شود و بنی هاشم نیز تا زنده بودند، نگذاشتند آن حضرت وارد میدان شود.
پ. جانفشانی دو تن از یاران امام حسین (ع) در ظهر عاشورا جهت اقامه نماز که تن و جان خود را سپر بلای آن حضرت قرار دادند و به شرافت شهادت نایل آمدند و به بقیه شهدای سعید پیوستند.
د. همسر جناده بن کعب انصاری با آنکه شوهرش در حمله اول صبح عاشورا به شهادت رسیده بود
فرزند یازده ساله اش را تجهیز کرده، به میدان فرستاد و آن گاه که دشمن سر بریده فرزندش را به سوی اوپرت کرد، آن رابرداشته، بعد از پاک کردنش از خون، بر سر یکی از سربازان دشمن کوبید و او را کشت.(شاید کنایه از اینکه چیزی که در راه خدا داده ایم پس نمی گیریم).
۱۲- احیای عزّت و کرامت
عزتمداری و کرامت و شرافت انسانی از بزرگترین و اصل اصیل پیام حماسه جاودانه عاشوراست. پرهیز ازپستی و ذلت، در سخنان آن حضرت موج می زند. امام حسین(ع) هم در زمانی که بر اسب سوار بودند و می جنگیدند و هم وقتی که پایین قتلگاه زیر باران تیرها و نیزه ها قرار داشتند و هم در زمانی که سر مبارکشان بر بالای نیزه بود، شعارهایشان چنین بود: «آگاه باشید که این ناپاک حرام زاده مرا فقط بین دو چیز متمرکز و مخیر ساخته است : یا با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم و یا لباس ذلت بپوشم و با بزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما دور است. زیرا خدا و رسولش و مومنان و دامن های پاکی که ما را پرورانده اند به ما رخصت پذیرش خواری نمی دهند ».
سالار شهیدان فصل تازه ای از معارف و اخلاق الهی را به روی جامعه بشری گشودند و عزت و شرافت انسان را به او یادآور شدند و در خطبه ها و نامه ها و در سیرت و سنت و در گفتار و کردار، هر یک از ظلم نمودن و ظلم پذیری را مطرود و پذیرش هر گونه ذلّتی را منافی با اسلام دانستند.
۱۳– توکل
یکی از پیام های توحیدی امام حسین (ع ) در واقعه عاشورا، عنایت و توجه ویژه به مقوله توکل برخدا بود. امام حسین (ع) در طول سفر کربلا، خدا را تنها تکیه گاه خویش می داند و همواره این مطلب توحیدی را اعلام می کند.
در دومین سخنرانی خود در روز عاشورا، پس از نفرینی که درباره ناکثان عهد شکن کرد، به خداوند عرضه داشت« خدایا تو پروردگارما هستی، بر تو توکّل ؛ می کنیم و به سوی تو باز می گردیم. در همان روز عاشورا دستش را به سوی آسمان بلند کرده، عرضه داشت:
خدایا در هر مصیبتی تکیه گاه من تو هستی. درموقع وداع با اهل بیت خود به آنان فرمود:
بدانید ؛ که خدا حامی و حافظ شماست و به زودی شما را از شرّ دشمنان نجات می دهد و عاقبت کار شما را خیر می گرداند.
در واپسین لحظات عمر شریف خود وقتی که سر بر بالین شهادت گذاشت، در مناجات خود با قاضی الحاجات عرضه داشت:
»ای خدای بلند مرتبه و دارای قدرت و جبروت. .. در حالی که ضعیفم از تو کمک می خواهم و بر تو توکل می کنم و همین مراکافیست.
۱۴– صبر و شکیبایی
یکی دیگر از جلوه های معنوی و اخلاقی فاجعه کربلا صبر و شکیبایی بر مصایب بود. بیشترین تجلی این فضیلت اخلاقی در بانوی کربلا، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها ) تبلور پیدا کرده بود به طوری که با صبرخویش عقلای عالم را مبهوت و متحیر نمود. امام حسین (ع) بارها اهل بیت و اصحاب خود را سفارش می کردند که در مقابل قضای الهی صبر کنند و تسلیم باشند.
در روز عاشورا خطاب به عموزادگان و اهل بیت خود فرمود:«صبراً یا بنی عمومتی، صبراً یا اهل بیتی»، چنانکه به اصحاب خودش نیز فرمود، «صبراً بنی الکرام… »یعنی چون شما از خاندان کرامت هستید، باید صبرکنید. به خاطرالقای همین روحیه است که زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس ابن زیاد می فرماید: هرچه دیدم زیبا و گوارا بود:«ما رأیته الا جمیلاً ».
۱۵-کربلا کانون ادب
حماسه خونین کربلا، ادبستان و کانون ادب و حیا بود و این دو صفت بارز انسانیت را به تمام جهانیان آموخت. همه اصحاب و یاران امام حسین (ع ) با ادب بودند ولی در برخی از آنها، تجلی و ظهور و نمود بیشتر و کاملتری داشت.
ادب حضرت ابو الفضل العباس(ع)
در ادب آن جناب همین کافی است که هیچ گاه بدون اذن امام حسین (ع ) نزد او نمی نشست و مانند بنده ای کنار مولای خود بود و اوامر و نواهی آن جناب را اطاعت می نمود و هرگاه اورا صدا می زد می فرمود:« یا ابا عبدالله »، « یابن رسول الله »، « یا سیدی »و در تمام عمر هیچ گاه امام حسین (ع ) را برادرصدا نزد مگر روز عاشورا، هنگامی که براثر ضربت عمود آهنین از اسب به زمین افتاد، استغاثه به حضرت کرده، خطاب برادر نمود. و نقل می کنند : جهتش این بود که در آن ساعت فاطمه زهرا (سلام الله علیها )را مشاهده نمود که به او خطاب فرمودند:« ولدی عباس».
ادب علی اکبر(ع)
جوان رشید کربلا، حضرت علی اکبر در مقام اظهار ادب نسبت به مولای خود و رعایت احترام پدر صوری و معنوی، نمونه و الگوی جوانان است. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حد اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته اند و نوشته اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا(ص) بود . در تواریخ می نویسند : علی اکبر هیچ وقت بدون اجازه پدر در حضور ننشست و همیشه مانند بنده ای ذلیل بود. فقط موقعی که از اسب افتاد و امام (ع) بالای سرش آمد، چون قدرت حرکت نداشت خوابیده بود.
ادب حرّ بن یزید ریاحی
از دیگر شخصیت های مورد توجه عاشورا، حرّ بن یزید ریاحی است که به دستور ابن زیاد با هزار سوار در مسیر حرکت امام به سوی عراق قرار گرفت و راه را بر حضرت بست. ولی بعد متنبه شد و در ردیف یاران سید الشهدا(ع) قرار گرفت.
توجه به چگونگی تنبه و بازگشت حرّ به پیشگاه اباعبدالله الحسین (ع ) خالی از لطف نیست و باید به تاریخ رجوع کرد، ولی آنچه لازم است، موفقیت و تنبه اوست که شاید بتوان گفت جهتش، همان « حفظ ادب » نسبت به مقام والای سید الشهدا(ع)باشد:
یکی، در اولین برخورد با حضرت در مسیر عراق که حاضر نشد با سپاه خود نماز بخواند، بلکه به حضرت اقتدا نمود.
مورد دیگر آن جا که چون حضرت می خواست با همراهانش به مدینه بازگردد و حرّ مانع شد، حضرت فرمود:
«مادرت به عزایت بنشیند، چه می خواهی؟ » وی در جواب گفت: «به خدا قسم، به یاد کردن مادرت راهی ندارم ؛ جز به نیکوتر از آن که بر آن قدرت دارم».
۱۶– عشق و محبت
کربلا مدرسه عشق بود و امام حسین (ع)آموزگار عشق و اصحاب و یاران، شاگردان مشهد عشق بودند که درس عشق را همراه با حماسه به سالکان مشرب عشق و محبت آموختند. اصحاب عاشق و یاران عارف امام گوی سعادت را از دیگران ربوده، در عشقبازی نسبت به محبوب حقیقی از تمام عشاق عالَم جلو افتادند.
چیزی که امام حسین (ع ) را وادار کرد در روز عاشورا از همه چیز بگذرد وهر مصیبت و اندوهی را تحمل کند، فقط عشق به خدای متعال بود و این عشق چیزی نبود که ناگهان در حادثه کربلا پیدا شده باشد بلکه در تمام دوران حیات آن حضرت این عشق وجود داشت و حادثه عاشورا در حقیقت ثمره و محصول این عشق و اردات بود. مناجات هایی که از آن حضرت در دسترس ما وجود دارد مخصوصاً دعای عرفه، گویای این عشق و ارادت و نفوذ آن در اعماق وجود آن حضرت است.
شهیدان عاشقانی هستند که جز معشوق از هیچ چیز و کس دیگرنمی گیرند و نمی خواهند.
۱۷- حرّیت و آزادگی
خوارزمی در مقتلش می گوید : حسین بن علی (ع) حملات پی در پی و جنگ سختی می نمود و در هر حمله گروهی از دشمن رابه خاک وخون می کشید، یکباره دشمن تصمیم گرفت که با وارد ساختن ضربه روحی آن حضرت را از کار بیندازد و لذا در میان او و خیمه ها حائل گردید و حمله به سوی خیمه ها را آغاز نمود، در اینجا بود که امام(ع) با صدای بلند فریاد نمود:
ای پیروان خاندان ابوسفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمی هراسید، حداقل در زندگی آزاد مرد باشید، آزاد اندیش و آزاد منش باشید و اگر خود را عرب می پندارید، به نیاکان خود بیندیشید و شرف انسانی خود را حفظ کنید.
این سخن سالار شهیدان گرچه به ظاهر یک خطابه اختصاصی است که در روز عاشورا آنگاه که مردم کوفه ناجوانمردانه حمله به سوی خیمه ها را آغاز نمودند، مورد خطاب قرار داده است؛ ولی در واقع یک پیام عمومی و یک منشور جهانی است از قتلگاه کربلا به همه جهانیان و در همه زمان ها که:
مردم دنیا اگر معتقد و پایبند به قوانین الهی و دستورات آسمانی نباشند لااقل باید حدود ملیت خویش را مراعات کنید.