ملت ایران در هر کیش و آیینی برابر آن چه که شعارش را داده و نظامی را مبتنی بر آن تأسیس کرده اند، آزادند تا در این نظام و ساختن آن سهیم باشند. اصول گرایی، اصلاح طلبی، اعتدال گرایی و تمام اسم های این چنینی چیزی نیست که عده ای آن رابرای خود خط قرمز بدانند. از طرفی صِرف بودن فرد یا گروهی در یک خط و تفکر مخالف ما نمی تواند حمل بر ضدیت با نظام و ما باشد. حتی اگر تفکری در ضدیت ما « من فردی» یا « مای گروهی» باشد، دلیلی بر ضدیت آن تفکر با ماحصل انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ایران نیست.
تنها راه برون رفت کشور از وضع کنونی استفاده از بسیج مردمی با تفکرات متفاوت است.
انقلاب شکوهمند سال ۵۷ با حضور ملتی آگاه و رهبری عالمانه امام خمینی(ره)، در حالی به پیروزی رسید که رژیم تا دندان مسلح پهلوی از پشتیبانی های امپریالیسم جهانی برخوردار بود.
مردم ایران بدون استفاده از کمک هیچ کشورو یا دولتی و تنها با اتکال به خداوند و با اتحاد و انسجام بی مانند خود پس از طی فراز و فرود هایی در سال 1375 توانست پایه رژیمی دیکتاتور و وابسته را شکسته و کاخ ظالمانه اش را ویران کند.
پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها پایان کار نبود، بلکه آغاز مبارزاتی توانفرسا برای دفاع از حرکتی عظیم بود که جهان را تکان داده بود. حرکتی که نه در سیاق نظام سرمایه داری می گنجید و نه در دیواره های بسته و محدود سیوسیالیسم و کمونیسم جای داشت.
انقلاب و به دنبال آن نظامی که بر پایه شعارهای آن تشکیل شده بود، نوع جدیدی از حکومت و سیاست را در جهان ایجاد کرده بود که این حرکت به ذائقه هیچ کدام از قدرت های بزرگ آن زمان خوش نیامد. بنابراین نظام های سلطه و به خصوص نظام سرمایه داری و امپریالیسم جهانی به متروپلی ایالات متحده آمریکا پس از مدت کوتاهی که نتوانست مسیر حرکت مردم را با خود هماهنگ سازد، برای سرنگونی آن از بیخ و بن، اقدام کرد. طراحی کودتاهای متعدد، تجهیز گروه های معاند و ضد انقلاب، تحریک قومیت ها و…، سرانجام تجهیز دلقکی در خاورمیانه و شروع جنگی تمام عیار علیه حرکتی تازه که دوران طفولیت خود را می گذراند.
مردم دلیر و کم نظیر و در حقیقت بی نظیر ایران به رهبری مرجعی بزرگ و کم نظیر با حضور در همه صحنه ها توانست پس از چند دهه با عبور از گردنه های نفس گیر بر همه این مشکلات فایق آمده و قدرت و توان ایران را به رخ جهانیان بکشاند. اما بدون شک نباید از نظر دور داشت که مانند همیشه نظام سرمایه داری از طریق امپریالیسم فرهنگی و با توجه به سابقه ای که در کشورهای جهان سوم داشت به مبارزه خود ادامه دهد. هرچند در این مبارزه نیز مردان و زنان ایران با یکپارچگی توانستند فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی خویش را تا حدودی از تخریب نگه دارند اما عدم تحمل گروه های متعدد سیاسی توسط یک دیگر در این جبهه، سمّ مهلکی برای انقلاب اسلامی و نتایج آن خواهد بود. سمّی که اگر پادزهر آن تولید و مصرف نگردد، بدون شک مسموم خود را هلاک خواهد نمود.
نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر نص قرآن و ناشی از احکام اسلامی است. بنابر آن چه در قانون اساسی آمده است این کشور مبتنی بر دین مبین اسلام و احکام این نظام در همه عرصه ها مبتنی بر احکام این دین است. بنابراین و بنا بر آن چه در دین مبین آمده است، گسستگی و دوری از یک دیگر و راندن تفکرات دیگران( البته تفکرات آزاد در چارچوب قانون اساسی) همان سمّی است که می تواند برای این حرکت ترمز خطرناکی باشد. ترمزی که ضمن نگه داشتن قطار این حرکت، آن را به ته دره های مخوف نیز می اندازد.
ملت ایران در هر کیش و آیینی برابر آن چه که شعارش را داده و نظامی را مبتنی بر آن تأسیس کرده اند، آزادند تا در این نظام و ساختن آن سهیم باشند. اصول گرایی، اصلاح طلبی، اعتدال گرایی و تمام اسم های این چنینی چیزی نیست که عده ای آن رابرای خود خط قرمز بدانند. از طرفی صِرف بودن فرد یا گروهی در یک خط و تفکر مخالف ما نمی تواند حمل بر ضدیت با نظام و ما باشد. حتی اگر تفکری در ضدیت ما « من فردی» یا « مای گروهی» باشد، دلیلی بر ضدیت آن تفکر با ماحصل انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ایران نیست.
برخورد های گروه های سیاسی در سال های گذشته با یک دیگر کارد را بر استخوان مردم وارد کرده است. مردمی که خود انقلاب کرده و تا الان آن را حفظ کرده اند نمی توانند ببینند که بر سر دست ساخته آن ها بین نیروهای سیاسی درگیری ایجاد و در بین این نزاع های سیاسی این نتیجه زحماتشان از بین برود. چگونه ممکن است که جوانانی که جنگ را اداره کرده و در شهرها نیز از ناموس و مال و جان مردم نگهداری کرده اند، با بی تدبیری مدیران ما آن هم در ساختار و فضای باند بازی سیاسی، در گردنه های سهمگین بی کاری، مجرد گردی، بی خانمانی و …، دزدی و قاچاق و اعتیاد از بین بروند.
به نظر می رسد که با توجه به اتفاقاتی که در دهه گذشته افتاده است، باندها و تفکرات سیاسی بایستی در چارچوب قانون اساسی و سایر قوانین و مقررات کشور ( و البته نه بر اساس مقیاس قرار دادن خود و برداشت فردی و حزبی و باندی) فعالیت کرده تا بتوانند برای ملت خویش منشأ خیر و برکت و راهی برای توسعه باشند.
آن چه این قلم شکسته در کشور در بین برخی از باندها و تفکرات سیاسی مشاهده می کند، حرکت هایی جدای از مردم و خواسته مردم است که در فضای سیاسی باندها و تفکرات موجود دیده می شود. هرچند این وضع عام نیست ، اما این گونه عمل کردن نتیجه ای جز نزدیکی هر چه بیشتر به لبه پرتگاه نخواهد داشت. خداوند متعال از ما قول گرفته است که ما را در داشتن اتحاد و پیوند برادری و اخوت یاری کند و راه کار وساز و برگ نجات و رهایی را نیز بر عهده خودِ ما قرار داده است، بنابر این بیم می رود که نتوانیم با اتحادی خداپسندانه موفق باشیم.
توسعه کشور در چارچوبی همگانی و مشارکت مردمی امکان پذیر است. مجلس شورای اسلامی ارثیه پدری هیچ حزب و گروهی نیست. سایر قوا و سازمان های وابسته به آن ها نیز همینطورند و این چیزی است که آن پیرفرزانه بارها بدان اشاره کردند.از این رو من معتقدم، تنها راه برون رفت کشور از وضع کنونی استفاده از بسیج مردمی با تفکرات متفاوت است. درگیری های سیاسی، یک دیگر را از میدان بدور راندن، دیگران را ندیدن و فقط خود و تفکر خود و باند خود را دیدن به تدریج میدان و فضا را از نیروهای دلسوز خالی و در نهایت سیر قهقرائی را به همراه خواهد داشت.
یک بار دیگر شعرزیبای دوران کودکی را با هم زمزمه می کنیم:
سر زد از پشت ابرها خورشید باغ و بستان دوباره زیبا شد
فصل سرما و برف و باد گذشت موقع گردش و تماشا شد
در چمن بر درخت گل بلبل وه چه شیرین ترانه ای دارد
هست خشنود و شادمان زیرا وطنی ، آشیانه ای دارد
کودکان این زمین و آب و هوا این درختان که پرگل و زیباست
باغ و بستان و کوه و دشت همه خانه ما و آشیانه ماست
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد
یار و غمخوار یکدگر باشیم تا بمانیم خرم و آزاد
درود بر آنان که هدایت را اطاعت کردند