چرا انسانی که میلیاردها یورو، یا دلار و یا هر پول دیگری را از این مردم به یغما برده است و اسنادش بر مه روشن بوده و این کار دنیا را تکان داده است با حروف ( ب.ز) در رسانه ها نوشته می شود اما گروهی که هنوز برخی تفهیم اتهام هم نشده اند، از طرف یک آدم غیر مسؤول دریک تریبون مقدس و در برابر دیدگان دنیا جاسوس خوانده می شوند؟!
از ب.ز تا خبر دادن از جاسوسانی که هنوز به دادگاه نرفته اند.
وقتی سری به نوشته ها و خبرهای رسانه ها می زنیم، گاه به این فکر فرو می رویم که راستی چطور انسان ها در برابر قانون یکسان نیستند؟!
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که شهروندان همه در برابر قانون یک سان هستند. یا برابرند. اما این سوال پیش می آید که اگر همه در برابر قانون برابرند و ازحقوق یکسان برخوردارند، پس چرا انسانی که میلیاردها یورو، یا دلار و یا هر پول دیگری را از این مردم به یغما برده است و اسنادش بر مه روشن بوده و این کار دنیا را تکان داده است با حروف ( ب.ز) در رسانه ها نوشته می شود اما گروهی که هنوز برخی تفهیم اتهام هم نشده اند، از طرف یک آدم غیر مسؤول دریک تریبون مقدس و در برابر دیدگان دنیا جاسوس خوانده می شوند؟!
این نوشته نمی خواهد در برابر بازداشت شدگان اخیر و اتهاماتشان اظهار نظر ارزشی کند زیرا راقم آن نه خبری از پرونده های این افراد دارد و نه در مقامی است که بخواهد اظهار نظر نماید.
این افراد پس از معرفی به دادگاه تنها منبع اعلام خبرشان سخنگوی قوه قضاییه است نه هر مدیری که بلندگویی مفت در جلوی خود ببیند و گوشهای مفت تر!
سوال این نوشته این است که به فرض اگر متهمین مورد نظر جرمشان هم به اثبات رسیده باشد( که با این وقت کم تقریبا غیر ممکن است) از چه مجرایی این خبر و این اطلاعات به بیرون درج کرده است که یک مدیر که از نظر ساختار سازمانی شغلش یکپارچه کردم مردم برای روز مباداست به راحتی این افراد را جاسوس خوانده و حتی تعداد واسطه و طرف مقابل بیرون از مرز را نیز مشخص می نماید.
به نظر می رسد که تداخل و موازی کاری ها و این که هر انسانی به خود اجازه می دهد که خود را در برابر همه کس و همه چیز مسؤل بداند، موجب گردیده است که مثلاً یک دهدار در یک ده کوچک و دور افتاده هم در باره ارتباط کشور و امور سیاسی آن اطهار نظر کند.
قوه قضاییه باید به افکار عمومی در برابر این اعمال گروه های اظهار نظر کننده پاسخ دهد. تا مردم نسبت به آن چه اطرافشان می گذرد مطلع بشوند.
به نظر می رسد که یکی از بزرگترین مشکل کشور ما، دیدگاه ما در برابر خطر ها و راه های منتهی به مشکلات است. با چه دلیلی و مستندی برخی در حوزه غیر تخصصی ورود کرده و اظهار نظر می کنند و کسی در برابر آن ها موضع نمی گیرد ولی یک کاریکاتوریست باید بخاطر کشیدن کاریکاتوری شلاق بخورد . این سخن نه برای نفی حکومت و یا قوه خاصی است بلکه درد دل دلسوزانی است که از جان و مال خویش در راه استثقلال این کشور مایه گذاشته اند.
درود بر آنان که هدایت را اطاعت می کنند