امروز : چهارشنبه,۱۹ام اردیبهشت ۱۴۰۳

دولت یازدهم، پرونده هسته ای ایران و فصل هفتم منشور سازمان ملل‏

این که ایران نخستین کشوری بوده است که بدون جنگ و درگیری و مسایلی که برای‎ ‎دیگر ‏‏کشورها مانند یوگسلاوی سابق و عراق و دیگران پیش آمده با دیپلماسی و‏‎ ‎در عین باقی و فعال ‏‏ماندن صنعت هسته ای با قطعنامه خود شورای امنیت از بند‏‎ ‎هفت خارج شود که افق آن در ‏‏مذاکرات لوزان نمایان شده است، از بزرگترین دستاورد تیم مذاکره کننده دولت یازدهم است. ‏

9 می 2017

 دکتر جلال یوسفی

طبق فصل هفتم‏‎ ‎منشور سازمان ملل متحد،‎ ‎شورا( شورای امنیت)  قدرت زیاد و گسترده‌ای برای ‏ارزیابی تصمیم‌های ‏گرفته شده در وضعیت هایی  در سطح جهان دارد، که در این منشور از آن ‏تحت عنوان «تهدید ‏صلح جهانی، تخطی از رویه‌های صلح، یا اعمال خشونت و زور» نام برده شده ‏است. طبق این ‏منشور، در این چنین وضعیت‌هایی، کار شورا ی امنیت محدود به توصیه نشده و‏‎‏ ‏‎می‌تواند اقدامات جدی تری ‏مانند استفاده از نیروی نظامی‏‎ ‎برای نگهداری یا بازگرداندن آن چه  ‏صلح و امنیت جهانی می نامد،‏‎ ‎انجام دهد. در همین راستا، شورای امنیت پس از بیان دقیق کیفیت ‏حقوقی یک وضعیت و قبول ‏آن‎ ‎به عنوان تهدیدی برای صلح یا نقض صلح یا عملی تجاوزگرانه[ ‏از دید این شورا]  ابتدا ‏تصمیاتی که جنبه غیرنظامی دارد، اتخاذ می کند تا از پیچیده‌تر شدن‏‎ ‎اوضاع ‏جلوگیری نماید. سپس ‏در صورت نیاز، می‌تواند مجازات‌هایی از قبیل قطع‏‎ ‎کامل یا جزیی روابط ‏اقتصادی، ارتباطات ‏زمینی، هوایی، دریایی،‎ ‎پستی، تلگرافی، بیسیمی و دیگر وسایل ارتباطی و هم ‏‏‌چنین قطع‏‎ ‎روابط ‏دیپلماتیک‎ ‎را در نظر بگیرد و تمام دولت‌های عضو سازمان موظف‌اند آن ‌ها را ‏اجرا نمایند. ‏
چنانچه شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در ماده ۴۱  یعنی مجازات‌های ‏‏دیپلماتیک و اقتصادی، کافی نیست، می‌تواند از‏‎ ‎نیروهای نظامی،‎ ‎هوایی و دریایی یا هر وسیله ‏‏دیگری که  از دید آن ها برای حفظ یا برقراری صلح و امنیت‎ ‎بین‌المللی لازم است( مانند ‏‏تصمیمات نظامی)، علیه دولت یا دولت‌هایی که از دید این شورا، تهدید کننده‏‎ ‎صلح، یا ناقض ‏‏صلح، یا متجاوز استفاده بنماید. ‏
آن چه بیان شد، چکیده ای از وظایف شورای امنیت سازمان ملل در ارتباط با فصل هفتم‏‎ ‎منشور ‏سازمان ملل ‏متحد است. بر همین اساس نیز در طول دوره های گذشته چندین کشورذیل ماده ۷ ‏این منشور قرار ‏گرفته اند.  کره شمالی ۱۹۵۵، لیبی ۱۹۷۳، آنگولا ۱۹۹۱، یوگوسلاوی ۱۹۹۲، ‏سومالی ۱۹۹۳،‎ ‎رواندا ۱۹۹۴، ‏افغانستان،‎ ‎تیمورشرقی، کنگو، سیرالئون ۱۹۹۹، عراق ۱۹۹۰،‎ ‎‏1995،  ‏‏2002،  هائیتی ۲۰۰۴ و‏‎ ‎ایران ‏‏2006 مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل‏‎ ‎شد ه اند. در همه این ‏موارد مداخله نظامی صورت ‏گرفت  و پیامد این مداخله نظامی این بود که  این کشورها صدمات و‏‎ ‎‎لطمات زیادی  را متحمل ‏شدند. به عنوان مثال،‎‏ در همین راستا دخالت و اقدام نظامی سازمان ملل ‏متحد در‏‎ ‎کره‎ ‎در سال ‏‏۱۹۵۰ در طی‏‎ ‎جنگ کره‎‎، استفاده از نیروهای چند ملیتی در عراق و‏‎ ‎کویت‎ ‎در ‏سال ۱۹۹۱، اقدام ‏نیروهای بین‌المللی علیه القاعده در افغانستان در سال‏‎ ‎‏۲۰۰۱‏‎ ‎و اقدام نیروهای ‏بین‌المللی در لیبی در ‏سال ۲۰۱۱ است. ‏
تنها موردی که راهکار معضل ایجاد شده را با صلح و‏‎ ‎گفت و گو پیدا کرد و مناقشه مذکور را  به ‏‏پایان برد، کشور ایران است که این امر در دولت یازدهم صورت پذیرفت. در حقیقت از این منظر ‏می توان ‏لوزان را ایستگاه اثبات توانمندی دستگاه دیپلماسی‎ ‎کشورمان خواند‎.‎
این که ایران نخستین کشوری بوده است که بدون جنگ و درگیری و مسایلی که برای‎ ‎دیگر ‏‏کشورها مانند یوگسلاوی سابق و عراق و دیگران پیش آمده با دیپلماسی و‏‎ ‎در عین باقی و فعال ‏‏ماندن صنعت هسته ای با قطعنامه خود شورای امنیت از بند‏‎ ‎هفت خارج شود که افق آن در ‏‏مذاکرات لوزان نمایان شده است، از بزرگترین دستاورد تیم مذاکره کننده دولت یازدهم است. ‏

مدعی نیستیم که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت و قرار دادن ایران در ذیل بند ۷ منشور ‏‏عادلانه بوده است، و اذعان داریم که قدرت های غربی تلاش کرده بودند با ارجاع پرونده ایران به ‏‏شورای امنیت و‏‎ ‎صدور قطعنامه ذیل بند ۷ منشور، ایران اسلامی را به ناحق به عنوان خطر‏‎ ‎امنیتی ‏‏بین المللی جلوه دهند. اما  نباید کوتاهی ها و کلی گویی های تیم های هسته ای کشور در دولت ‏های ‏قبل را که ناشی از ناشایستگی مدیریتی آنان بود، از نظر دور داشت. هم چنین منکر مقاومت ‏‏مردم خوب ایران در این راستا نبوده و پشتیبانی و راهنمایی های مقام معظم رهبری را نیز نباید ‏‏نادیده گرفت، اما به این موضوع نیز باید توجه داشت که با تلاش‏‎ ‎متخصصان گمنام و پرتلاش ‏‏صنعت هسته ای قطار فن آوری هسته ای صلح آمیز کشور‏‎ ‎هر روز بیش از دیروز پیش رفت و با ‏‏وجود فضاسازی ها در دنیا علیه ایران، مذاکرات دیپلمات ها و کارشناسان دولت یازدهم، از همان ‏‏ابتدا‎ ‎بر دفاع از صنعت هسته ای و در عین حال بر خروج ایران از ذیل بند ۷ منشور‏‎ ‎آن هم با اذعان ‏‏خود اعضای شورای امنیت بود. بنابراین، تلاش بی وقفه این مجاهدین عرصه دیپلماتیک که با ‏‏صبوری، تخصص، ایمان و نگاه واقع بینانه  نمودن به موضوع ( و نه کلی گویی و  دادن شعار) به ‏‏و شناخت موقیعت( موقعیت شناسی) موجب گردید( چنان که اشاره شد) این سربازان عرصه ‏‏سیاست به طور مقتدرانه و با دستی پر از لوزان برگردند. ‏
اگر دولت یازدهم هیچ کاری انجام نمی داد. یعنی ویرانه های هشت ساله «فله کاران» سیاسی را ‏‏سرو سامان نمی داد، تورم افسار گسیخته را مهار نمی کرد، تحریم های ظالمانه و در عین حال ‏‏ناشی از ناشی گری سیاسی و موقعیت ناشناسی سیاست مداران وقت را هم اگر بر نمی داشت، ‏‏اختلاس گران را معرفی نمی کرد و …، همین که کشور را از افتادن در دام جنگی خانمان سوز ‏‏نجات داده است، خود یک نشان لیاقت برای این دولت و نمره ای بالا در کارنامه دولت یازدهم ‏‏است. البته نقش ملت ایران را در همه عرصه ها و فراز و فرودهای انقلاب نمی توان نادیده گرفت، ‏‏ولی نباید از نظر دور داشت که  همیشه ورود به میدان نظامی تنها راه نیست و عرصه نظامی می ‏تواند آخرین ‏راه باشد. همان طوری که در دفاع مقدس که کشور ما مورد تهاجم یک مزدور ‏استکبار و ‏امپریالیسم قرار گرفت، همه اقشار کشور در برابر این تهاجم قد علم کردند و آرزوی فتح ‏چند روزه ‏تهران را برای متجاوز به همراه او به گور فرستادند. ‏
نکته جالب این است که بیشتر افرادی که در این ارتباطف دم از جنگ و  راهبردهای نظامی می ‏‏زنند،در کارنامه خود سابقه چندانی از ورود به این عرصه ندارند. به همین خاطر است که چون در ‏‏معرکه نبوده اند، میدان جنگ را با بازی های مجازی اشتباه گرفته اند. البته کاسبی با تحریم از ‏جمله ‏دلایلی است که برخی از این مدعیان را نگران کرده است و داد و بیداد و جنجال آنان بخشی ‏به ‏این موضوع مربوط می گردد، اما با همه ناشی گری که این عده دارند، جای تعجب است که این ‏‏افراد پر مدعا چطور نمی توانند وضعیت نابهنجار و پیامد خطرناک این چنین موضوعاتی را درک ‏‏کنند. این هم یک نکته ای است که جای تفکر دارد که البته سودای رسیدن به قدرت، ثروت و ‏منزلت های بادآورده برای برخی و از طرف دیگر نداشتن تخصص و سواد لازم( با وجود داشتن ‏مدرک رسمی) موجب انحراف از دیدن برخی تهدیدهای کشور شده است. ‏
در پایان ذکر این نکته ضروری است که بیان این مطلب به این معنی نیست که ما در برابر ‏امپریالیسم از هر نوع آن به صورت منفعل برخورد کنیم، بلکه بر این باوریم که مدیر شایسته کسی ‏است که موقیعت شناس خوبی باشد تا بتواند نه تنها فرصت سوزی نکرده بلکه تهدید ها را به ‏موقع به فرصت تبدیل نماید. ‏
 Http://t.me/Dryousefi

نظرات
نظرات پس از تائید مدیریت منتشر خواهد شد

نظرسنجی



محل قرار گیری نظر سنجی

طراحی و اجرا :  تابناك وب